آخرین تورین نامه

امروز با شهر زیبای تورین خداحافظی کردیم. دلمان برای این شهر زیبا، معماری شهری قشنگ، رودخانه جذاب، فضای سبز حول رودخانه، موزه های متعدد و نهایتا حسینیه شیعیان (مرکز توحید) با تمام مسلمانان از ملیت های مختلف، …. تنگ می شود. آرزوی اینکه روزی شهرهای ما نیز مثل این شهر زیبا شوند در دلمان نماند! آمین

از یکی از ایرانی های که در اداره شهرداری/شهرسازی تورین کار می کرد پرسیدم چطور است که معماری شهری اینجا اینقدر زیباست. گفت در اینجا خصوصا در مرکز شهر هزاران قاعده و قانون برای بخش بیرونی ساختمان ها وجود دارد. مثلا فقط یک اداره رنگ داریم که باید رنگ دیوارهای بیرونی ساختمان را تایید کند. نمی شود شما ساختمانی در مرکز شهر بسازی و هر رنگی که دلت می خواهد بزنی. و یا وجه بیرونی آن را نمی توانی به هر صورت که دوست داری در بیاوری. باید همخوان با دیگر نماهای شهری باشد. برایم روشن شد که این نظم محصول نوعی نظارت است. من در گذشته اصلا توجهی به زیبایی شهری نداشتم و به این قضیه اصلا فکر نمی کردم ولی آخرین باری که تهران آمدم احساس کردم که چقدر از فضای صادقیه اذیت می شوم. گویی هیچ حساب کتابی نیست. هر کس هر تابلوی که خواسته در هر ابعادی که دوست داشته بر سردر مغازه اش زده. ساختمانها با هم ناهمخواننند. آموزشگاه بعثت یک دیوار بزرگ را به نوشتن اسم و شماره تلفن های خود اختصاص داده…. واقعا چشم آزار بود تا کم کم دوباره عادت کردم.ای کاش مسئولین شهری ما به مقوله زیبایی شهری توجه بیشتری کنند

زبان پاک (سره)

دوست خوبم مرتضی، نکته خوبی را یادآورشد که برایم تذکر خوبی بود. بد نیست که با شما نیز در میان گذارم. ما ناخودآگاه در فضایی قرار گرفته ایم که کم کم لغات انگلیسی زیادی را محاورات روزمره استفاده می کنیم. شاید در ابتدا کمی پرستیژ داشت که کلمات انگلیسی استفاده کنیم، بعضی اوقات هم چاره ای نیست چون اصطلاح فنی است و معادل فارسی آن جا نیفتاده و استفاده از معادل فارسی با سختی همراه است اما مسئله ورای این حرفهاست. کم کم اصطلاحات غیرضروری در اثر کثرت استفاده جا افتاده است. مثلا اپلای کردن که می شود به راحتی اقدام کردن را به کار برد، یا اپلیکیشن که فرم تقاضا یا تقاضانامه را به کار برد، همچنین ترای کردن که می شود به راحتی تلاش کردن یا سعی کردن را به کار برد. یک معادل خوب برای یوزرفرندلی کاربرپسند و توریست فرندلی جهانگردپسند یا گردشگرپسند است. احساس می کنم قضیه به عکس است. پرستیژ و از آن مهمتر زیبایی در آنست که کلمات انگلیسی را استفاده نکنیم به جای آن معادل های فارسی را به کار بریم به شرط اینکه به تکلف نیفتیم. این تلنگر خوبی برای من بود امیدوارم برای شما نیز چنین باشد.

مزیت نیروهای اطلاعاتی

در کتاب آخرین روزهای امپراطوری شوروی ص 585 از قول ساخاروف معروف ترین فرد اپوزیسیون آن زمان نقل شده: در مقام مقیسه با بلندپایگان حزب، افراد کا گ ب نسبتا درستکار و فرهیخته بودند. آن سازمان حتی می توانست یک پروردگاه احتمالی استعدادهای اصلاح طلبی باشد. ساخاروف استدلال می کرد که تحلیل گران و ماموران کا گ ب چون به شکل گسترده ای مطالعه می کنند و به سفر می روند، خیلی بهتر از کسانی دیگر تصویری واقعی از یاس و درماندگی داخل مرزهای کشور و واقعیت های خارج را دارند.

معمای نبود حمایت از ابداعات در عرصه مد

قوانین حمایت از ابداعات و اختراعات برای این است که افراد انگیزه داشته باشند تا زحمت بکشند و نوآوری انجام دهند. اگر هر کس به راحتی بتواند از نوآوری دیگری که با زحمت ایجاد شده استفاده کند شاید دیگر کسی زحمت نوآوری کردن به خود راه ندهد. در مورد کتاب، فیلم، موسیقی و همه این امور قوانین حقوق مولف و مبدع و امثالهم وجود دارد اما سوال جالب این است که چرا در مورد صنعت مد چنین چیزی وجود ندارد؟ چرا کپی کردن و تقلید از نوآوری ها اینقدر رواج دارد و مانع قانونی در مقابل آنها ایجاد نشده و شرکت های معروف مثل آرمانی و … دنبال تصویب قانونی علیه این کپی برداری ها نمی روند؟ (البته باید توجه داشت که آنها نسبت به آرم تجاری خود حساسند و مانع می شوند تا کسی از آن سوء استفاده کند اما در مورد نوآوری در طراحی لباس ها دست و دلباز هستند).

پاسخ این مقاله این است که حداقل دو مصلحت در این رابطه وجود دارد: 1) ماهیت صنعت مد ماهیتی گذراست. اول چیز جدیدی می آید پولدارها می خرند، بعد نمونه های کپی شده و ارزان قیمت آن می آید و از پرستیژ می افتد. وجود کپی کردن این چرخه را تسریع می کند و هر گاه شرکت های مد بتوانند به سرعت محصول جدید عرضه کنند همواره مشتریان خود را حفظ خواهند کرد، 2) شرکت های طراحی لباس گاه با هم ارتباط برقرار کرده و مستقیم و غیرمستقیم یک سبک جدید را برای یک دوره زمانی مطرح می کنند. کپی کردن و دادن ایده به همدیگر کمک می کند تا جریان بزرگی ایجاد شود و مشتریان متوجه ایجاد سبک جدید لباس شده اند….