کژگزینی در سیاست

مسئله کژگزینی (adverse selection) یکی از موضوعات جا افتاده و شناخته شده در اقتصاد است به این معنی که به دلیل عدم تقارن اطلاعات ممکن است صرفا کالاهای بد، نیروی انسانی ناکارآمد و … مورد مبادله قرار گیرد و به این ترتیب بدها و بنجل ها جنس خوب را از بازار بیرون کنند. به این مقاله برخوردم که این قضیه را به عرصه سیاست تعمیم داده است. نکته جالب در این مقاله این است که اولا می گوید اگر منافع ناشی از منتخب شدن پایین باشد صرفا افرادی که کارایی پایین دارند و در بخش خصوصی ناموفقند تمایل خواهند داشت وارد عرصه سیاست شوند و این هزینه ای را به جامعه تحمیل می کند. این دقیقا با ذهنیت جامعه ایران که هرچه مسئولین حقوق و مزایای کمتری داشته باشند بهتر است در تعارض است. یک نکته درستی که در زمان هاشمی به آن اشاره می شد (اما شاید در این راه افراط صورت گرفت) این بود که افراد توانمند به دلیل حقوق پایین دولتی حاضر به کار در شرکت های دولتی نیستند و ترجیح می دهند در بخش خصوصی کار کنند. باید حقوق و مزایای مدیران دولتی را بالا برد تا آنها را جذب کرد. نکته جالب دیگر این مقاله این است که هرچه افراد نالایق در عرصه سیاست بیشتر باشد جذابیت این عرصه برای افراد توانمند کمتر خواهد شد. نکته سوم این است که افراد نالایق و ضعیف می توانند زمینه وابستگی به مسیر را ایجاد کنند یعنی کاری کنند که در دوره های بعد شرایط بدتر شود و افراد ضعیف تر بیشتری جذب شوند و افراد قوی تر اقبال کمتری نشان دهند. آدمی به حال خود تاسف می خورد که چرا این مسئله قبل به ذهن ما نرسیده بود که روی آن کار کنیم.

ونزوئلا و ما

بی خبری ما از دنیا داستان تازه ای نیست اما عمق فاجعه واقعا باور نکردنی است. یکی از جاهایی که ما اصلا شناخت و درک درستی از مسائلش نداشتیم و نداریم آمریکای لاتین است. به باور من (آفریقا و آمریکای لاتین) اصلا در ذهن مردم ما حضور ندارد. بگذریم. به یمن وجود احمدی نژاد متوجه شدیم که مسائل ما و ونزوئلا چقدر شبیه هم است. یقین دارم که بعدها شباهت های بیشتری با دیگر کشورهای این منطقه پیدا خواهیم کرد. در هر صورت، این مقاله و این مقاله را که می خوانی احساس می کنی که اگر اسم چاوز را برداری و اسم احمدی نژاد بگذاری مسائل خیلی تفاوت نمی کند. این هم یک کتاب جدید در مورد ابعاد مختلف اقتصاد ونزوئلا. ضروری است که در مورد ایران هم چنین کتاب هایی تهیه شود.

با بهار آمدی،ای به ز بهار آمدنت!

خرداد بهار دمکراسی ایران است. این شعر را که زمانی حجاریان برای ترغیب میرحسین انتخاب کرده بود را می گذارم. خطاب به خاتمی، میرحسین و همه کسانی که در راه آزادی کشور می کوشند:

باغبان مژده گل می شنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز منت؟

وقتِ آن است که با نغمه مرغان سحر
پر و بالی بگشايی به هوای وطنت

خون دل خوردن و دلتنگ نشستن تا چند؟
ديگر ای غنچه برون آر سر از پيرهنت

آبت از چشمه دل داده ام،ای باغ اميد
که به صد عشوه بخندند گل و ياسمنت

بوی پيراهن يوسف ز صبا می شنوم
مژده ای دل که گلستان شده بيت الحزنت

بر لبت مژده آزادی ما می گذرد
جان صد مرغ گرفتار فدای دهنت

دوستان بر سر پيمان درست اند،بيا
که نگون باد سر دشمن پيمان شکنت

خود به زخم تبر خلق در آمد از پای
آن که می خواست کزين خاک کند ريشه کنت

بشنو از سبزه که در گوش گل تازه چه گفت:
با بهار آمدی،ای به ز بهار آمدنت!

بنشِن در غزل سايه که چون آيت عشق
از سر صدق بخوانند به هر انجمنت

چگونه اقتصاددان موفقی شویم

مجموعه راهنمایی هایی در مورد اینکه چطور اقتصاددان موفقی شویم (از اپلای کردن، تا درس خواندن، تز نوشتن، تلاش برای یافتن شغل، استاد موفقی شدن، خوب مقاله نوشتن و حتی رئیس دانشکده شدن) را می توانید در اینجا بیابید

نکته جالب این سایت این است که لینک های متعددی از دروس اقتصاد توسعه در دانشگاه های مطرح جمع آوری کرده که نگاهی به آن نشان می دهد بحث های روز این حوزه حول چه محوری است و جقدر این مباحث در ایران غایب است

نکته فرعی اینکه این شخص چقدر مقاله چاپ شده کم دارد ولی چه موقعیتی آکادمیک خوبی دارد؟

اقتصاد منازعات

در سایت رستاک مقاله ای در جهت معرفی حوزه اقتصاد منازعات  (Economics of Conflict)منتشرکرده ام. مطالب مذکور مبتنی بر سه مقاله از مجموعه  Handbook of Defense Economicsتهیه شد.

اجرای آزمایشی هدفمند کردن یارانه ها

امروز در خبرها خواندم که طرح هدفمند کردن یارانه ها قرار است در سه استان ایلام گیلان و خراسان شمالی به صورت آزمایشی به اجرا درآید. من در یکی از سرمقاله ها اجرای آزمایشی آن را پیش نهاد کرده بودم با این تفاوت که نه تنها این اجرا در سطح جغرافیایی به صورت آزمایشی باشد بلکه ابتدا صرفا روی یک یا چند مقوله خاص مثل آب، برق یا سوبسید نان و .. اعمال شود. در هر صورت انجام این کار به نظرم شیوه درستی است. اینکه چرا که این سه استان را انتخاب کرده اند را واقعا نمی دانم ولی در ایتالیا سه استان (یا ایالت) نسبتا پیشرفته تر وجود دارد که هر طرحی را ابتدا در آنجا آزمون می کنند و بعد در کل ایتالیا به اجرا می گذارند: این استانها به نظرم ترنتو، امیلیو رومانیا و سومی به نظرم بولزانوست گرچه در مورد سومی مطمئن نیستم

بازهم در مورد شومی منابع (resource curse)

یکی دو سال پیش دیگر حوصله بحث  نفت و اثرات آن را نداشتم و می گفتم که حرف جدیدی در این عرصه مطرح نیست و دائم یک روضه تکراری خوانده می شود اما اخیرا که مقالات این حوزه را خواندم متوجه شدم برخلاف هیاهوی زیاد در این زمینه، حرف های اثبات شده و دقیق خیلی کم است و هنوز اصل قضیه به درستی اثبات نشده و جوانب و حاشیه های آن به کلی محل تحقیق است. برای اینکه یک مرور خوب و نسبتا جدید از کارهای صورت گرفته در این زمینه را دیده باشید، توصیه می کنم این مقاله را ببینید. این مقاله نیز به خوبی نشان می دهد که چقدر پیشرفت در این زمینه اندک بوده و با نقادی خوبی اندک پیشرفت ها را تشریح کرده و زمینه هایی که باید تحقیق ادامه یابد را تشریح می کند. در اینجا، اینجا و اینجا نیز می توانید چند مرور بر ادبیات بیابید که ممکن است برایتان جالب باشد.

سخنرانی عاصم اوغلو در میلان

چند ماه پیش عاصم اوغلو در میلان سخنرانی داشت. اسلاید های سخنرانی اش را در اینجا می توانید ببینید که اصلا زیبا و با سلیقه درست نشده است. از این سخنرانی چند نکته قابل ذکر است:

1-      عاصم اوغلو به درستی می گفت اینکه در ادبیات رشد اقتصادی می گویند فلان کشور فقیر است چون سرمایه فیزیکی یا سرمایه انسانی کمی دارد یک نوع این همانی است زیرا تعریف فقر همین کمبودهاست. باید به سراغ علت های عمیق تر رفت و دید که چرا برخی کشورها می توانند سرمایه بیشتری داشته باشند ولی برخی دیگر نمی توانند… روشن است که از دید او نهادها تاثیرگذارند…

2-      یک حکایت جالب گفت. گفت که در انگلیس یک دزد بانک معروف بود که بانک های زیادی را سرقت کرد و وقتی نهایتا دستگیر شد از او سوال کردند که چرا بانکها را سرقت می کردی؟ او در جواب گفت که چون در بانکها پول بود!!! به همین قیاس عاصم اوغلو معتقد بود چون در بازار سرمایه و بازارهای مالی پول هست، قدرت نیز در آنجا مطرح است و  مسئله را از این دید می دید. گرچه فرصت نکرد درست مقصود و راه حلش را برای بحران اخیر بیان کند ولی فکر می کنم از این اسلایدها بتوان مقصودش را دریافت

3-      بعدا فهمیدم محتوای سخنرانی اش با سخنرانی دو سال پیشش در ایتالیا تفاوت چندانی نداشته و حتی اسلایدها تقریبا همان بوده است.

4-      در مجموع آدم خیلی خون گرمی است. 42 سال دارد و الان سه ایرانی با او دارند کار می کنند. دانشگاه شریف را می شناسد و از این که این تعداد از بچه های شریف در ایتالیا هستند تعجب کرده بود. پیش از سخنرانی اش کسی در معرفی اش گفت که در دوره دانشجویی (دوره دکتری) هر هفته فرصتی برای ارائه دانشجویی بود و عاصم اوغلو هر هفته مطلبی برای ارائه داشت در حالیکه ما برای ارائه کردن مشکل داشتیم. عاصم اوغلو به بهانه یک حرف گفت وقتی دکترایم را گرفتم در ام آی تی به عنوان assistant professor  مشغول به کار شدم که این خود مثل یک دکترا گرفتن دیگر بود و حتی سخت تر از آن.

بررسی پدیده مهاجرت غیرقانونی

دیروز و امروز در دانشکده سمینار مهاجرت غیرقانونی و اثرات آن بر کشورهای میزبان برقرار بود. نکات جالبی در این سمینار مطرح شد که به اختصار بیان می کنم و در آخر چند پیشنهاد برای تحقیق در مورد ایران را مطرح می سازم. شاید کسی این موضوعات را دنبال کند.

یکی از مقاله ها که برایم جالب بود این مقاله است که می گفت مهاجرت تنها موجب کاهش دستمزد (خصوصا مشاغل سطح پایین) نمی شود بلکه خود مهاجران با ورود خود تقاضا برای کالا و خدمات را افزایش می دهند. همچنین مهاجرین کالاهای خاصی را مصرف می کنند که اصطلاحا ethnic goods گفته می شود و همین ها مشاغلی را ایجاد می کند. خلاصه اینکه لزوما ممکن است اثر مذکور کاملا خنثی شود. نکته جالبی که در همین راستا بیان می شد این بود که نفس حضور مهاجران برای میزبان ارزش دارد. این نه فقط به خاطر این است که تنوع فی نفسه در برخی فرهنگ ها نظیر فرهنگ آمریکا امر مثبتی قلمداد می شود بلکه توجیهات اقتصادی نظیر اینکه تنوع حضور مهاجرین سبد اطلاعات را کامل تر کرده، کالاهای خاص مهاجرین افزایش یافته و این تنوع کالاهای پیش روی مصرف کنندگان را افزایش داده که موجب ارتقای رفاه شده، مهارت های مکمل میان کارگران بوجود می آورد و …

یک مقاله خیلی جالب تحلیلی اقتصاد سیاسی با استفاده از تئوری بازیها بود که چه وقت مردم به سیاست ممانعت از ورود مهاجران و اخراج مهاجرین غیرقانونی رای می دهند و دولت این سیاست را تصویب می کند ولی عملا بر اجرای آن اهتمام نمی ورزد. اصل داستان روشن است. بخش هایی از صنایع که از وجود نیروی کار ارزان منتفع می شوند لابی درست کرده و سیاست مداران را تحت فشار قرار می دهند تا سیاست مهاجرتی را در عمل پیاده نکند گرچه در اسم آن را به تصویب رسانده. اهمیت بالای این مقاله در نحوه مدلسازی آن بود که متاسفانه اصل مقاله را منتشر نکرده اند.

یک مقاله جذاب دیگر مربوط به اثرات اخراج استاد یهودی و اساتید سیاسی مخالف نازیسم بر کیفیت نظام آموزشی آلمان بود که با توجه به داده ها صرفا روی حوزه ریاضیات متمرکز شده بود با توجه به اینکه در اوایل قرن بیستم آلمان کشور پیشروی در عرصه ریاضی بوده است.

یک مقاله دیگر مربوط به این بود که ظرف دو سال 1998-2000 به ناگاه درهای مرز اسپانیا به روی مهاجرین گشوده شد و سیل ورود مهاجر به اسپانیا صورت گرفت. در این مقاله اثرات این قضیه بر بازار مسکن اسپانیا بررسی شد.

یک مقاله دیگر هم به بررسی این مسئله می پرداخت که رابطه میان مهاجرت و جرم و جنایت را با توجه به دو پدیده خاص مورد ارزیابی قرار دهد. اولین پدیده یک قانون عفو عمومی بود که حدود 10 سال پیش در ایتالیا اعمال شد و ظاهرا مهاجرین را از زندان خارج کردند. پدیده دوم عضویت رومانی در اتحادیه اروپا بود با توجه به اینکه بخش بزرگی از مجرمین را مهاجرین رومانیایی تشکیل می دهند. قبل از عضویت رومانی، بسیاری از مهاجرین رومانیایی، مهاجرین غیرقانونی بودند اما با پیوستن رومانی به مهاجرین قانونی تبدیل شدند. این دو پدیده یک جور آزمایش طبیعی natural experiment بود که قضیه رابطه مهاجرت و جرم و جنایت را روشن تر می کرد.

به نظرم در مورد ایران چندین مسئله خیلی جالب هست که تا جایی که می دانم مورد بررسی قرار نگرفته: 1)رابطه افغانی ها با جرم و جنایت در ایران، 2)عوامل موثر بر جذب مهاجرقانونی و غیرقانونی افغان، 3) اثرات انتقال پول توسط افغانی ها به افغانستان، 4) قضیه انقلاب فرهنگی و تصفیه تعداد قابل توجهی استاد از دانشگاه ها (در حوزه فلسفه به نظرم می شود کار کرد با توجه به اینکه رشته فلسفه عملا در دهه 60 و 70 توسط اساتید اخراجی انقلاب فرهنگی نضج گرفت چه با تالیفاتشان و چه با ترجمه هایشان نظیر داریوش آشوری، عزت الله فولادوند و ….).

علوم سیاسی جدید

وقتی می خواستم که از مهندسی جدا شده و به علوم اجتماعی بپیوندم بین علوم سیاسی و اقتصاد مردد بودم ولی بدلیل علاقه به ریاضیات و امثالهم مسیر اقتصاد را انتخاب کردم که به نظرم انتخاب کاملا درستی بود. در آن ایام در دانشکده های علوم سیاسی زیاد می رفتم و چندین درس را مستمع آزاد شرکت کردم. لذا می توانم ادعا کنم که از فضای حاکم بر آن دانشکده ها دور نیستم به رغم اینکه قضیه به 10 سال قبل بر می گردد. مشکل رشته علوم سیاسی در ایران این است که صرفا روی حوزه های سنتی یعنی فلسفه سیاسی و اخیرا جامعه شناسی سیاسی و روابط بین الملل متمرکز است. حوزه های اقتصاد سیاسی، سیاست تطبیقی و سیاست گذاری بخش عمومی به کلی در دانشکده های علوم سیاسی غایب اند و کسی نیست که به این زمینه ها بپردازد. معدودی از اساتید علوم سیاسی به مسائل اقتصادی توجه می کنند که ای کاش نمی کردند و متاسفانه حرف های نادرست و ژورنالیستی آنهم به سبک کیهان و مجلات زرد را به خورد دانشجویان علوم سیاسی می دهند. لذا واقعا ضرورت دارد که عده ای همت کنند و در این حوزه تحولی را ایجاد کنند. اگر به ایران بر گردم یک سودا که در ذهن خواهم داشت راه اندازی یک فوق لیسانس اقتصاد سیاسی خواهد بود. این مشکل قبلا در دانشکده های علوم سیاسی بقیه کشورهای دنیا نیز بوده ولی کم کم راه را برای بهبود بازکردند اما گمان می کنم در ایران اینکار سخت باشد.

امروزه دانشجویان علوم سیاسی واقعا به مهارت های کمی خوبی مسلط می شوند. کتاب های اقتصاد خرد و تئوری بازیها و اقتصاد سنجی را با جدیت مطالعه می کنند و تلاش می کنند که در این زمینه ها تسلط یابند. به خاطر دارم که وقتی درس اقتصاد سنجی داشتیم دانشجویانی از رشته علوم سیاسی دانشگاه میلان در کلاس حاضر می شدند و می گفتند که برای تز و تحقیقات خود نیازمند دانستن این مفاهیم هستیم. برای اینکه ذهنیتی از این واقعیت پیدا کنید کتاب «تئوری بازیهای سیاسی» را معرفی می کنم. این کتاب برای دانشجویان علوم سیاسی نوشته شده اما الحق و الانصاف برای دانشجویان اقتصاد نیز خواندنی و مفید است اگر نگوییم کافی است. دانشجویان علوم سیاسی و اساتید این حوزه باید خود را آماده کنند که کتاب هایی در این سطح در دانشکده های علوم سیاسی ایران تدریس شود

« Older entries