پیرامون کشته شدن ستار و نوع نگارش

امروز خبر کشته شدن وبلاگ نویسی به نام ستار را در هنگام بازداشت خواندم و شدیدا متاثر شدم. سری به وبلاگش زدم. دیدم دیدگاه هایش را خیلی صریح و نسبتا تند نوشته است. این نکته به ذهنم می رسد که بد نیست با شما در میان بگذارم.

از چیزهایی که در زمان همکاری با روزنامه آموختم این بود که باید تلاش کرد تیزی های سخن را گرفت و مخالف را بر سر موضع نیانداخت. یک اصطلاحی میان دوستان رواج داشت و آن این بود که در ایران به رغم همه سخت گیری ها و مضایقه هایی که در حق روزنامه نگاران صورت می گیرد بازهم می شود هر حرفی را نوشت اما باید چگونه نوشتن را آموخت تا به دردسر منتهی نشود. من این حرف را بارها امتحان کردم. مثلا یک یا دو نوبت دقیقا پس از موضع گیری صریح مسئولین عالی رتبه در یک مسئله اقتصادی سرمقاله ای دقیقا مخالف آن نوشتم ولی طوری نوشتم که دردسر برای خودم و روزنامه ایجاد نکند و اگرچه روز بعدش نگران بودم اما در عمل دیدیم که مشکلی ایجاد نشد.

یک نسخه همه گیر نیست اما می شود بگوییم، بنویسیم اما به نحوی بگوییم که مخالف را به واکنش شدید نیاندازیم.

سوغات سفر به شمال

جایتان خالی این چند روز به بابلسر کنار دریا رفتیم. از فیروزکوه رفتیم و از جاده هراز برگشتیم.

1-      برای من غصه آور است که می بینم چقدر شهرهای ما کثیف است. کنار جاده ها نامرتب، چقدر مغازه های خراب چهره ورودی شهرها را نازیبا کرده است. چرا کسی به فکر تابلوهای ناهمگون و ناساز نیست و ظاهرا این قصه سالهاست که به همین شکل ادامه دارد. چرا دیگران شهرهای شان اینقدر تمیز و زیباست؟ نمی توانم از این غصه خلاص شوم.

2-      ناراحت کننده است که می بینی طرف هزینه کرده ویلاساخته وسایل خانه خریده ولی سلیقه به خرج نداده. گویی برایش مهم نبوده که رنگ دیوار با رنگ یخچال، مبل، رنگ درها و امثالهم سازگار باشد. خانه ای که می شد زیباتر و شیک تر باشد صرفا بابت بی توجهی زشت شده است.

3-      یاد گرفتم که برگشت سفر نیز برنامه ریزی می خواهد. اگر آدمی طوری برنامه ریزی کند که با وجود ترافیک ساعت 5 بعد از ظهر به خانه برسد و بتواند یک استراحت بکند و سرفرصت خود و بچه ها را برای اول روز هفته آماده کند مزه سفر در کامش باقی خواهد ماند.

4-      شهرداری فیروزکوه کار جالبی کرده بود. در مسیر یک دریاچه مصنوعی کوچک درست کرده و کنار آن مکان هایی برای استراحت (سایبان با یک قطعه سیمانی) کنار آن وسایل بازی کودکان مهیاست و البته نمازخانه و دستشویی. گمان نمی کنم که هزینه چندانی داشته باشد اما قطعا گام خوبی برای ترویج گردشگری است. ما که لذت بردیم و توقف خوبی داشتیم. ان شاء الله همه جای ایران اینگونه شود.