تصمیم در دوره جوانی برای زمان پیری

شنیده اید که برخی قبل از خارج رفتن می گویند که بعد از پایان تحصیل قطعا به ایران بر می گردم یا بر نمی گردم. اشتباه رایج و آشکار در این سخن این است که سبد اطلاعاتی فرد در آن زمان بسیار متفاوت از سبد اطلاعاتی موجود وی است. مضاف بر آن ممکن است که ارجحیت های وی در طول زمان تغییر کرده باشد فلذا با همان سبد اطلاعات به تصمیم دیگری برسد. لذا منطقی ترین پاسخ، پاسخ مشروط است.

مشابه همین مسئله در مورد بازنشستگی و بیمه مطرح است. بسیاری از جوانان وضع حال خود را به افراد مسن مقایسه می کنند و می گویند چه نیازی به حقوق بازنشستگی و … و روی همین استدلال پرداخت بیمه را خیلی جدی نمی گیرند. در حالیکه وقتی آنها سن شان بالا می رود دیدشان نسبت به مسائل تغییر می کند و اهمیت سابقه بیمه را در می یابند. توصیه مشفقانه من به همه دوستان جوان  این است که سابقه بیمه را جدی بگیرند و به هیچ وجه از آن گذر نکنند

خدمات ویژه

یک نانوایی لواشی نزدیک منزل ماست که وقتی از او نان می خری به شما کمک می کند تا نان ها را در درون کیسه قرار دهید. هر بار مرهون لطف او می شوم. دو سوپرمارکت هم نزدیک هم هستند. از یکی جنس را که می خری فقط پول را می دهی ولی بعد باید خودت آنها را جمع و جور کرده و در کیسه بگذارید اما دیگری این کار اضافه را هم می کند. این ها رفتارها و امور ناقابلی هستند که شاید اهمیت چندانی نداشته باشند اما وقتی که قرار بررقابت باشد، این خدمات اضافی بسیار تعیین کننده می شود. در بازار  کار رقابتی موجود ما که حوزه خدمات کار می کنیم باید بیاموزیم که چنین خدمات ویژه ای را ارائه کنیم. یک مثال ساده، یک مدیر از اینکه زیر دستش به طور خودانگیخته گزارش ادواری دهد رضایت زیادی کسب می کند. همین یک مسئله کوچک گاه می تواند شما را همیشه یک کاندید جدی برای بکارگیری در پروژه ها قرار دهد. در سطوح سازمانی هم چنین نکات ریزی بسیار تعیین کننده است مثل هدایای اسباب بازی که هواپیمایی ها به کودکان می دهند …

دمکراسی یا حاکمیت قانون

می خواهم به نحوی دو مطلب قبلی را تکمیل کنم.

رابرت بارو اقتصاددان دانشگاه هاروارد تحقیقی تجربی و آماری روی رشد اقتصادی کشورهای مختلف انجام داد و دریافت که شاخص دمکراسی به لحاظ آماری به عنوان عامل موثری در رشد معنادار نیست اما شاخص هایی که نشان دهنده حاکمیت قانون هستند معنادارند. بین این دو تفاوت های جدی وجود دارد. حاکمیت قانون (هرچند که قانون بدی باشد) ثبات در سیستم ایجاد می کند و برای عاملین اقتصادی قابلیت پیش بینی ایجاد می کند. دیکتاتوریهایی که بتوانند حاکمیت قانون را ایجاد کنند نیز می توانند به توسعه برسند.

حال با این توضیحات چیزی که آقای عباس عبدی سالهاست تلاش می کند از خلال نوشته هایش منتقل کند معلوم می شود. او نیز سالهاست که می خواهد فرق میان این دو و ضرورت حاکمیت قانون را برای توسعه اقتصادی ایران مطرح کند. از همین رو بارها گفته که حاضر است که جناح راست بر مملکت حکومت کند اگر حاضر شوند که حاکمیت قانون را اعمال کنند. همچنین گفته است که حاضر است با نظارت شورای نگهبان کنار بیاید اگر این کار مبتنی بر قانون انجام شود و سیستم خصلت غیرشخصی پیدا کند.

دمکراسی و توسعه اقتصادی

در مورد معنای دمکراسی خیلی حرف زده شده و احتمال کسی رغبت ندارد بیشتر بشنود اما هنوز درک درستی از آن وجود ندارد.

1- مکانیزمی برای ارضای شهیوت قدرت: در دیکتاتوریها فقط برخی افراد می توانند چنین شهوتی را برآورده کنند اما دمکراسی این مجال را برای همه علاقه مندان فراهم می کند. با این تعریف روشن است که دمکراسی ربطی به رشد اقتصادی و توسعه نخواهد داشت.

2- مکانیزم تصمیم گیری جمعی در مورد کالاهای عمومی: روشی است که از طریق آن خصوصا انتخابات مردم در مورد میزان عرضه کالاهای عمومی نظر خود را اعلام می کنند و مبنای تصمیم گیری قرار می دهند. می توان حالتی را تصور کرد که یک دیکتاتور نیز به میزان کافی کالای عمومی عرضه کند فلذا رشد اقتصادی بوجود آورد. لذا بازهم توسعه صددرصد در گرو دمکراسی نیست اما احتمال اینکه دیکتاتور به اندازه کافی عاقل باشد امری نیست که بتوان روی آن حساب کرد. مضاف بر اینکه لزوما تصمیم گیریها ی جمعی مبتنی بر انتخابات به عرضه کالای عمومی به مقدار بهینه منتهی نخواهد شد.

3- مکانیزمی برای کنترل قدرت حاکمان و برکنار کردن آنها: در این تعبیر دمکراسی حکم نظام بازخورد و اصلاح کننده ای دارد و برای تصحیح خطاهای بزرگ ضروری است. برای این نمونه موارد متعددی در اختیار است که نشان داد سیاست مداران اگر فاقد مهار باشند می توانند یک جامعه را به تباهی بکشانند اما اگر جامعه ای خوشبخت باشد و گیردیکتاتور مصلح بیفتد بازهم می تواند به توسعه برسد. مثل مالزی و برخی کشورهای عربی. لذا باز هم میان دمکراسی و توسعه اقتصادی رابطه یک به یک برقرار نیست.

حاکمیت قانون

اهمیت حاکمیت قانون (rule of law) در رشد اقتصادی معلوم است خصوصا بعد از مقاله معروف بارو به همین اسم. اما عکس مسئله خیلی هم ساده نیست. اگر نظام قضایی و پلیس فاسد باشند آنگاه پذیرای رشوه خواهند بود و البته این امر برای قانون شکنان موهبت بزرگی است. نکته ای که برایم مبهم تر است این است که چرا کارآفرینان و ثروت آفرینان نمی توانند از این وضع استفاده کرده و با پرداخت رشوه تحکیم و الزام کردن قانون را خصوصا در مواردی که اجرای قانون برایشان سودآور است دنبال کنند؟ چرا در مجموع این وضع به نفع خلافکاران و به زیان کارآفرینان است؟

برگزاری جلسات

همکارم اخیرا شروع به کار کرده و از معضل جلسات به تنگ آمده. در این رابطه چند نکته خوب نوشته است.

یک عکس خیلی جالب همراه با مطالبی خیلی جالبی هم در اینجا آمده که باشد برای کسانی که اصل لینک را دنبال می کنند.

کتاب برنامه ریزی در ایران را که متخصصان هاروارد در دهه 30 نوشته اند را نیز که مطالعه کنید از این امر شکایت دارند که چرا حجم جلسات کاری در ایران تا این حد بالاست؟

نگاه اقتصادی به مسئله اختلاف اسرائیل و فلسطین

به نقل از اینجا:

Bruce Bueno de Mesquita اخیرا یک پیشنهاد جالب مطرح کرده است. او معتقد است که ایده صلح در برابر زمین قابل استفاده نیست بدلیل آنچه که اصطلاحا commitment problem خوانده می شود. می گوید فلسطینی ها می گویند از کجا معلوم که ما اگر دست از حمله برداریم شما حاضر به دادن زمین شوید. اسرائیلی ها هم مشابه همین حرف را می زنند. لذا هیچکدام به گزینه صلح نمی رسند چرا که استراتژی مسلط صلح نکردن است. پیشنهاد او این است که اسرائیل به فلسطین پیشنها دکند که در آمد ناشی از توریسم را با آنها نصف خواهد کرد. لذا اگر فلسطینی ها حمله انتحاری انجام دهند و وضع جذب توریست اسرائیل را به هم بزنند خود نیز متضرر می شوند.

تحلیل با چارچوب های فکری ما نسبت به موضوع متفاوت است اما به هرحال ایده جالبی است.

سخنرانی شلینگ در دانشگاه شریف

قرار است برنده جایزه نوبل اقتصاد شلینگ به ایران بیاید و در دانشگاه شریف سخنرانی کند. با این کار و اقداماتی چون برگزاری کارگاه های متعدد در زمینه تئوری بازیها شریف قصد دارد یکی از حیطه های تخصصی دانشکده اقتصاد را تئوری بازیها تعریف کند. ظاهرا دانشکده مدیریت و اقتصاد نقشی در این دعوت نداشته و دانشگاه خود به دلیل اینکه وی برنده جایزه نوبل اقتصاد بوده او را دعوت کرده است. حدس شخصی من این است که انگیزه شلینگ از قبول این دعوت این بوده که بخواهد پیامی را منتقل کند. همانطور که احتمالا می دانید شلینگ تخصص اصلی اش کاربرد تئوری بازیها در تحلیل مسائل نظامی و خصوصا منازعات هسته ای است و چون از روی تبلیغات مطبوعات غربی تصور می کند که ایران می خواهد بمب اتمی بسازد تا اسرائیل را از بین ببرد قصد آن دارد تا با استفاده از توری بازیها به ایرانی ها اثبات کند که این کار با تحلیل اقتصادی به نفع شان نیست. شلینگ قبلا این دیدگاه را در یک مصاحبه اعلام کرده بود. در هر صورت حضور او مثبت است و می تواند راه دانشگاه ممتاز مریلند را برای علاقه مندان اقتصاد باز کند.

اصیل بودن مراکز آموزشی

وقتی نتایج نوبل اقتصاد مشخص شد تنها روزبه حسینی بود که توانست با دقیق تحسین برانگیزی آن را پیش بینی کند. صحت پیش بینی تنها نشان از ذکاوت شخصی وی نیست بلکه بر اهمیت موقعیتی که وی در آن قرار دارد نیز دلالت دارد. دانشکده اقتصاد مینه سوتا از جمله جاهایی است که در آنجا علم اقتصاد تولید شده است. زیستن در موقعیت هایی که خواستگاه رشد علم است موهبت های زیادی دارد که در جاهای دیگر به راحتی نمی توان آنها را پیدا نمود. از این دست دانشکده ها می توان به شیکاگو (رتبه بالا) و جرج میسون (رتبه پایین) اشاره نمود. می گویند که در آمریکا چنین جمله ای پیرامون دانشگاه ها وجود دارد:  The best and the rest. از آنجا که در آمریکا نبوده ام نمی توانم قضاوت درستی داشته باشم اما حدس می زنم که حرف درستی باشد. هنوز که هنوز است می گویند میان روحانیونی که در نجف تحصیل کرده اند با کسانی که در قم درس خوانده اند تفاوت چشمگیری دیده می شود. این امر نشان دهنده اهمیت مکان تحصیل است. من خود بیاد دارم که در موسسه عالی پژوهش و در محضر افرادی چون دکتر نیلی و دکتر طبیبیان درک محسوسی نسبت به برنامه های توسعه پیدا می کردیم و اعتقاد دارم که این درک برای دیگران به راحتی قابل حصول نبود.

اهمیت مناسک

همکار خوبم غایب بود و وقتی به سر کار بازگشت از او سوال کردم کجا بودی؟ جواب داد که مراسم جشن فارغ التحصیلی دوره مشترک دانشگاه شریف و دانشگاه کلگری کانادا بود. او با چنان لبخندی این خبر را گفت که توضیح بیشتر را خواستم. برایم توضیح داد که اگرچه مراسم سه ساعت (بعد از ظهر) طول کشیده ولی از صبح درگیر بوده اند برای انتخاب لباس فارغ التحصیلی. ظاهرا رئیس دانشگاه کلگری کانادا هم آمده بود  به همراه سفیر کانادا و … . می گفت خیلی خوش گذشت و مراسم شادی برگذار شاد. او از جنب و جوش رئیس دانشگاه کلگری و نشاطی که به مراسم عرضه کرده بود سخن می گفت.

از سخنان او تردید ندارم که مراسم لذت بخشی بوده و سالها در خاطر او می ماند. این را بهانه ای می کنم برای اشاره به یک ضعف مهم در زندگی، کار و تحصیل خودمان. باید بیاموزیم که که چنین مناسک و مراسمی را جدی بگیریم. نباید روشنفکرانه یعنی فقط مفهومی به مسئله نگاه کنیم. شعائر و مناسک کارکردهای مهمی دارند و آن این است که چارچوب و قالبی مادی برای تحقق برخی امور ذهنی- معنوی- … فراهم می کنند.

پوشیدن لباس فارغ التحصیلی را باید جدی گرفت. اصولا تغییر لباس القائات روانی خاصی به همراه دارد که نباید آن را دست کم گرفت. من زمانی که جدی سراغ بدمینگتون رفتم اهمیت پوشیدن لباس ورزشی و تاثیر آن بر روحیه را دریافتم

برگزاری مراسم فارغ التحصیلی آخرین خاطره فرد از دانشگاه خواهد بود و اگر خوب باشد می تواند خاطرات تلخ دانشگاه را تحت الشعاع قرار دهد. از روانشناسی آموخته ایم که آخرین خاطره ها وزن بیشتری در حافظه می گذارند تا خاطرات میانی. در یک پروژه کاری از دکتر نیلی یاد گرفتم که در آخر پروژه های کاری نیز جشن اختتام بگیریم. اساسا شروع و پایان باید با مراسمی همراه باشد تا یک انقطاع از مسیر گذشته را به رسمیت شناسد.

از نکات گفته شده استفاده می کنم و یک توصیه به دوستان مجرد می کنم و آن اینکه برگزاری مراسم عروسی را در زمان ازدواج جدی بگیرید. با رفتن به یک مسافرت و کارهایی از این دست به راحتی از آن گذر نکنید. اگر دقت کنیم و به حافظه خود مراجعه کنیم می بینیم که خیلی از خاطرات از مراسم و وقایع در ذهن مان مانده است وگرنه وقایع مهمی که در جریان عادی زندگی رخ می دهد چندان در ذهن نمی نشیند.

استفاده دوم در مورد مذهب است. مهمترین تبلور مسئله نیز مراسم حج است. رفتاری سمبلیک مثل پوشیدن لباس هماهنگ و سفید بدون هرگونه زینت و قربانی کردن گوسفند و هروله رفتن و طواف کردن. شعایر را نباید دستکم گرفت. روح مذهب نیازمند کالبد است و این کالبد همانا مراسم و شعائر هستند. دکتر سید امامی استاد جامعه شناسی دین می گفت کلیساهایی که شعایر مذهبی و زیور و زینت ها را کنار گذاشتند مورد بی مهری مردم قرار گرفتند و مردم به تدریج کلیساهای کاتولیک که کماکان به تجملات و مناسک پای بند ماندند  را ترجیح دادند گویی بوی مذهب در این کلیساها بیشتر می آمد!

تكمله: ياسرميردامادي هم مشابه همين مطلب را نوشته است

« Older entries