میلان نامه 10- کلیسا

ایتالیا مذهبی ترین کشور اروپاست. طنز داستان در این است که این کشور در جوار فرانسه که لائیک ترین کشور اروپا به شمار می رود قرار دارد. در یک نظرسنجی، مشخص شد که بیش از 60 یا 70 درصد مردم فرانسه اساسا به وجود خدا – که حداقل معیار دینداری ابراهیمی است- اعتقادی ندارند. اینکه فرانسوی ها آزادی و دمکراسی را به زور از کلیسا گرفتند، تاثیر ماندگاری در حیات فرهنگی این کشور بر جای گذارده است (البته دوستان مقیم فرانسه بهتر می توانند در این رابطه قضاوت کنند). در مقابل این وضع ایتالیاست که کشوری اساسا کاتولیک است و افراد ابایی از اینکه بگویند کاتولیک هستند و کلیسا می روند ندارند. این حرف را من در سخنان هم کلاسی هایم دیدم. متاسفانه فضای روشنفکری ایران شدیدا فرانسه زده است و بسیاری از روشنفکران ایران در فرانسه تحصیل کرده اند و شدیدا دستخوش این تصور غلط هستند که یک فرجام پیش روی مدرن شدن جامعه ایران قرار دارد و آن لائیسیسم است. خوشبختانه هجوم ایرانیان به آمریکا و اولویت قرارگرفتن آمریکا در تحلیل ها نسبت به اروپا موجب خواهد شد تا در بلندمدت از نفوذ اندیشه های روشنفکران فرانسه زده در جامعه ایران کاسته شود و مردم ایران نیز به این واقعیت پی ببرند که در عین مدرن شدن گزینه های مختلفی پیش روی آنها قرار خواهد داشت.

یک واقعیتی که در ایتالیا بسیار خودنمایی می کند تعداد زیاد کلیساست. به یک مقیاس می توان گفت که تعداد کلیسا در ایتالیا مشابه تعداد مسجد در ایران است. در همه محلات حضور کلیسا دیده می شود. نکته جالب تر این است که شاید غیر از رم و بناهای تاریخی آن، مهمترین بناهای تاریخی شهرهای مختلف ایتالیا کلیساهای آن باشد. تقریبا تمام کلیساهایی که تا کنون دیدم بسیار باعظمت بودند و معماری های جالبی و برخی محیرالعقولی داشتند. در میلان کلیسای واقع در میدان اصلی شهر، زیباترین بنایی است که تا کنون در عمر خود دیده ام. واقعا عظمت و در عین حال زیبایی این کلیساها و بناهای آن به حدی است که دیگر مساجد زیبای یزد و اصفهان در چشم من جاذبه قبلی شان را از دست داده اند. بزرگی این کلیساها و زیبایی خیره کننده درون آنها همواره این سوال را برای من مطرح می کند که چه انگیزه ای موجب گردیده تا اراده ها برای ساخت این مکان های خیره کننده جزم شود؟ این بناها مرا به یک پاسخ رهنمون می شود و آن این است که اروپا تاریخی به شدت مذهبی داشته و سنت مذهبی در اروپا به مراتب عمیق تر از آنچه بوده که ما تصور می کنیم. هنوز می توان ادعا کرد که دین دست بالا را در تاریخ بشر و حتی اروپا داشته است.

من عادت کرده ام که وقت و بی وقت که از کنار کلیسایی رد می شوم به درون آن سرک بکشم. واقعا آرامشی که در این مکان های معنوی وجود دارد، غنیمت و وسوسه برانگیز است. نکته جالب اینجاست که همیشه کسانی در کلیسا دیده ام که مشغول مناجات و عبادت خداوند بوده اند. امروز دوستی که در روز یکشنبه به یکی از کلیساها سرزده بود تعریف می کرد که کلیسای مذکور پربوده و جوانان نیز در آن حضور ملموسی داشته ند. اگر انصاف را رعایت کنم این تجربه دوستم با تجربه من همخوان نیست چرا که در یک نوبت که در روز یکشنبه به کلیسا برای بازدید رفتم، با تعداد کم، حدود 15 نفر، البته پیر و جوان و میانسال روبرو شدم.

خلاصه مطلب آنکه دین کاتولیک در ایتالیا پایگاه اجتماعی محکمی دارد. الان یادم آمد که یکی از بچه های دانشگاه ما در رشته جامعه شناسی، تز دکتری خود را تغییر دین در حوزه مسیحیت یعنی برگشتن از کاتولیک به دیگر گرایش های مسیحیت تعریف کرده و روی آن کار می کند که نشان از اهمیت این تغییر دین در اینجا دارد.

مدیریت حرفه ای دانشگاه ها

یک سخنرانی در مورد نظام آکادمیک انگلیس در دانشکده برگزار شد که خیلی نکات جالبی داشت. به زودی گزارشی از این سخنرانی را در روزنامه منتشر خواهم کرد. یکی از نکات جالب آن این بود که دانشگاه های انگلیس به سمت اداره شدن حرفه ای پیش می روند. به طور سنتی معمولا یکی از اساتید دانشگاه به عنوان ریاست دانشگاه انتخاب می شود (در ایران و خارج ایران) اما به انگلیسی ها به مرور زمان به این نتیجه رسیده اند که دانشگاه نیز مانند یک شرکت است و اداره آن نیاز به مهارت بالایی در مدیریت دارد در صورتی که معمولا اساتید دانشگاه فاقد این مهارت هستند. توجه داشته باشید که هرچه نظام آکادمیک رقابتی تر و نخبه گرایانه تر باشد، افراد حرفه ای تری در امر تحقیق و آموزش را در خود جای می دهد. لذا در دانشگاه های خوب انگلیس، یافتن افرادی که هم توانایی بالای مدیریتی داشته باشند و هم آنقدر در تحقیق و آموزش ممتاز باشند که در آنجا پذیرفته شده باشند، به ندرت ممکن می گردد. لذا دانشگاه ها به این سمت حرکت کرده اند که مدیران حرفه ای را از صنایع مختلف برای اداره دانشگاه ها جذب کنند. یکی از نکات حیرت آور این است که در دانشگاه warwick مدیری از آمریکا برای اداره دانشگاه جذب کردند. هر کس با نخوت و غرور انگلیسی ها آشنا باشد می تواند اهمیت اتخاذ این تصمیم را در یابد!

تنظیم انگیزش ها

در گذشته در یک نوبت افرادی که از شرکت در خدمت سربازی سرپیچی کرده بودند، عفو و اگر اشتباه نکنم منوط به یک سن خاص، مشمول عفو سربازی یا خرید خدمت سربازی شدند. این اقدام اگرچه نوعی کمک به اینگونه افراد برای حل مسئله شان تلقی می شد، اما به صورت غیرمستقیم انگیزه شرکت داوطلبانه در خدمت سربازی را کاهش داد. بیش از گذشته می شنویم که کسانی به امید اینکه در آینده نیز مشمول چنین وضعی شوند، از شرکت در خدمت سربازی خودداری می کنند. این قبیل تصمیمات به دلیل تغییر دادن نظام انگیزشی در رفتارهای بعدی، تاثیرات خود رادر آینده برجا می گذارند. به همین دلیل باید با دقت و حساسیت در مورد آنها تصمیم گیری کرد.

نمونه ای از این مسئله قضیه مبادله گیلاد شالیت با زندانیان حماس است. داستان از این قرار است که حماس توانست در یک عملیات این سرباز را به اسارت بگیرد و در مقابل آزادی او، آزادی 350 نفر از فلسطینی ها که قاعدتا از فرماندهان حماس هستند، را طلب کند. تا کنون اسرائیل زیر بار این قضیه نرفت تا اینکه داستان 1000 روز به طول انجامید. با طرح مسئله کنار رفتن اولمرت خانواده این سرباز در مقابل دفتر کار اولمرت چادر زدند تا او را تحت فشار بگذارند تا مصالحه بر سر فرزندشان در زمان اولمرت نهایی شود چرا که با توجه به مواضع نتانیاهو، احتمال مصالحه ناچیز خواهد بود. فشارهای مذکور موجب شد تا اولمرت به مذاکره با حماس برای مبادله تن دهد و نهایتا به مبادله 250 نفر رضایت دادند اما حماس بر آزادی 350 نفر اصرار داشت که نتیجه این وضع شکست مذاکرات بود. داستان کمی پیچیده شده به این دلیل که اسرائیل خیلی نمی تواند با حمله مجدد به غزه یا محاصره تنگ تر فلسطینی ها را برای آزادی شالیت تحت فشار بگذارد زیرا اگر حماس نیز مجاب شود که امکان مبادله به کلی منتفی است می تواند جنازه اسیر خود را تحویل دهد تا غائله بخوابد. لذا گرچه نتانیاهو و هوادارانش خیلی شاخ و شانه می کشند اما گزینه های پیش روی آنها خیلی زیاد نیست.

در این غائله آومن (اقتصاددان مشهور اسرائیلی و برنده جایزه نوبل در حوزه نظریه بازیها) مصاحبه ای انجام داد و گفت اگرچه می دانم که شرایط بسیار پیچیده است و می توان حال خانواده این سرباز را درک کرد اما باید توجه داشت که هر مصالحه ای حتی یک نفر در مقابل یک نفر، انگیزه برای اسیر کردن مجدد سربازان اسرائیلی را افزایش خواهد داد. خلاصه بعد از کلی مقدمه و توضیح، توصیه نهایی اش عدم مصالحه که معنای آن قبول مردن این اسیر باشد بود. مثالی که وی بیان می کرد آمریکا در عراق بود. آمریکا هیچ گاه حاضر نشد بر سر اسیران و گروگان ها با ربایندگان حاضر به گفتگو و مبادله شود چرا که می دانست این کار انگیزه ربایندگان را افزایش خواهد داد. لذا هزینه فعلی یعنی قتل گروگان های فعلی را به هزینه آتی یعنی گروگان گیری بیشتر ترجیح داد.

آیا با تحلیل آومن موافقید؟

نقدی که عجالتا به این تحلیل آومن دارم این است که عدم مصالحه یا مصالحه، بر انگیزه حمله به سربازان اسرائیلی تاثیری نخواهد داشت بلکه صرفا بر زنده گرفتن یا کشتن آنها در حین حمله تاثیر دارد. اگرچه مصالحه می تواند انگیزه اسیر گرفتن را افزایش دهد اما عدم مصالحه، انگیزه زنده نگه داشتن سربازان اسرائیلی را کاهش خواهد داد و حماس در طراحی حملات آتی خود تدابیر کمتری برای زنده گرفتن آنها در نظر خواهد گرفت. حال برای اسرائیلی ها کدام بهتر است؟ در مورد تحلیل اول مربوط به سربازی نیز می توان این نقد را مطرح کرد که عدم اطمینان نسبت به عفو مجدد (گزینه بسیار محتمل تر) یا مجاز شدن برای خرید خدمت سربازی (گزینه کمتر محتمل) می تواند اکثریت افراد ریسک گریز را به شرکت داوطلبانه به خدمت سربازی متقاعد کند. این امر برای آنها که می خواهند خارج از کشور بروند یا معاملات تجاری انجام دهند خیلی مربوط نخواهد بود.

انتخابات ریاست جمهوری 4- در جستجوی کاندیدای بهتر

متاسفانه انصراف خاتمی و توجیه وی مبنی بر کناره گیری برای تسهیل وحدت میان اصلاح طلبان راه را برای معرفی چهره جدید تنگ کرده است (این هم یکی دیگر از خدمات جناب خاتمی). اما هنوز اعتقاد دارم که برای معرفی چهره جدیدی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دیر نیست. می توان روی نجفی حساب کرد و تمام توان را صرف معرفی وی به جامعه نمود. میرحسین عقاید و دیدگاه هایی خصوصا در عرصه اقتصاد دارد که می ترسم اگر در دور دوم با احمدی نژاد روبرو شود، مجبور شویم که احمدی نژاد را انتخاب کنیم! توصیه کروبی نیز نه امکان پذیر است (بعید است که جامعه او را بپسندد) و نه مقبول. عملکرد کروبی در دوره اصلاحات (بستن مطبوعات، شرکت در انتخابات مجلس هفتم، حملات ناجوانمردانه به دیگر بخش های اصلاح طلبان از کانال تلویزیون، …) دل خوشی برای توصیه او باقی نمی گذارد. گرچه نباید مطلق دید و این احتمال را نیز باید در نظر داشت که شاید ناگزیر شویم تا از میان میرحسین و کروبی، یکی را برگزینیم و آن شخص کروبی باشد. فعلا زود است که او را قطعا حذف کرد ولی بهتر آنست که گزینه های قابل دفاع تری پا به میان انتخابات بگذارند تا مجبور به دفاع و رای دادن به کروبی یا میرحسین نشویم. شرکت در این انتخابات حتمی و ضروری است و به هیچوجه نباید گزینه تحریم را در نظر داشت. انتخاب آتی، انتخابی معنادار و قابل مقایسه با دوم خرداد خواهد بود.

آی عیدی عیدی عیدی!

برای فرد فرد خوانندگان و دوستان آرزوی سلامت و موفقیت و برای ملت عزیزمان کاهش درد و رنج ناشی از ظلم و جهل و بدخواهی را آرزو می کنم. امیدوارم در سال جدید انتخاب اجتماعی ما، کشور را بر خلاف چند سال اخیر (10 سال نه 3 سال!) به سمت جلو و پیشرفت سوق دهد. گرچه این عید نیز کام مان با خبر درگذشت انسان مظلوم دیگری در زندان تلخ شد اما آرزو می کنیم که روزی نسیم عدالت نیز بر سرزمین مان بوزد و از ظلم و ستم بر انسانها خبری نباشد. بماند که از سال 78 به این سو این آرزو بر دلمان ماند که روزی اخبار ایران را بخوانیم و یک خبربد نشنویم.

به مناسبت سال جدید چند لینک زیر را به عنوان عیدی تقدیم می کنم:

کشف جدید من شخصیت جالبی به نام گلن بک Glen Beck است. در یوتیوب می توانید یک نمایش تلویزیونی بسیار طنزآمیز و در عین حال معنادار ببینید و مشاهده کنید که چطور اوباما به خاطر سیاست های سوسیالیستی اش مورد نقد/هجو/طنز قرار می گیرد. واقعا سیستم چک و بالانس همین است. وقتی کسی کشور را به یک سمت نامطلوب می کشاند، کسان دیگری هستند که با استفاده از آزادی بیان و همه امکانات موجود خطرات آن را گوشزد می کنند. او یک سایت شخصی هم دارد که برخی کارهایش را در آنجا می گذارد.

دانشگاه های معروف جهان این کار مثبت را شروع کرده اند که فایل صوتی و تصویری برخی از کلاس ها و اکثر سخنرانی های خود را بر اینترنت بگذارند. دانشگاه برکلی فایلهای صوتی و دانشگاه ییل فایلهای تصویری را گذارده است. در این سایت می توانید لیستی از این دروس را مشاهده کنید. در حوزه اقتصاد درس تئوری بازیها و بازار سرمایه به شکل صوتی و تصویری در سایت دانشگاه ییل موجود است. علاقه مندان فلسفه اگزیستانس و هایدگر در سایت دانشگاه برکلی خیلی چیزها می توانند پیدا کنند. خلاصه اگر وقت دارید چیزی مورد علاقه را پیدا خواهید کرد.در این سایت لیستی از چنین دوره هایی را می توانید بیابید.

این سایت که ظاهرا یک رادیوی دولتی است در یک ابتکار جالب موضوعات چالشی را مطرح می کند و از افرادی دعوت می کند تا از مواضع خود دفاع کنند. بسیار جذاب و آموزنده است.

نظر خواهی از خوانندگان

سالی یک بار از خوانندگان وبلاگ نظر خواهی می کنم. برخی از دوستان هم لطف می کنند و جواب می دهند.نظرتان در مورد این وبلاگ چیست؟ کدام دسته از مطالب را می پسندید؟ از میان مطالب گذشته کدام به نظرتان جالب تر بود؟ توصیه خاصی دارید؟

اگر حال دو خط نوشتن ندارید می توانید اعداد زیر را وارد کنید: 1- با مطالبت حال می کنم، 2-خیلی حرف هاتو قبول ندارم ولی حرف های بدرد بخور هم گیر میاد، 3- این میلان نامه ها خیلی بی خود است. لطفا تمامش کن، 4- این میلان نامه ها جالب است. بازهم بنویس، 5-لینک های نوشته های روزنامه را نگذار. اگر خواننده اش باشیم تو روزنامه حتما خوانده ایم، 6- تو رو خدا سیاسی ننویس. همون نوشته های اقتصادی را ادامه بده، 7-خوندن وبلاگت به نخوندنش می ارزه ، 8-باباننویس تورو خدا، 9-اشکال وبلاگت اینه که جواب کامنت نمی دی،

طبقه بندی انسانها

شاید تمام روانشناسی شخصیت ماحصل تلاش روانشناسان برای ارائه دسته بندی جامع و مانعی از شخصیت آدمها باشد که ظاهرا این تلاش ها نافرجام مانده است اما این به آن معنی نیست که از رهگذر این تلاش ها هیچ دستاوردی حاصل نشده است. بگذریم. هر سال عید فرصتی پیش می آید تا به زندگی خود و اطرافیان و عملکرد هر سال نگاه کنم. نکته جالبی که توجه مرا به خود جلب کرد یک نکته ساده است. دسته بندی آدمها به انسانهای تنبل و انسانهای دارای همت عالی است. با این تقسیم بندی ساده می توان خیلی چیزها البته نه همه چیز را توضیح داد.

چاقی: چاق می شویم چون تنبلی مانع می شود ورزش کنیم.

فکر کردن: به دلیل تنبلی از  فکر کردن و عمیق شدن در موضوعات طفره می رویم و سریع به اولین تبیین پیش رو، تصورات قالبی و کلیشه ها، پیش داروی ها می چسبیم. آیا نوآوری های فکری چیزی غیر از آن بوده که یک عده تسلیم این تنبلی نشده اند؟

پیراستگی ظاهری: تنبلی می کنیم که روی آرایش ظاهری خود (لباس و کفش تمیز…) وقت بگذاریم و تمرکز کنیم

موفقیت تحصیلی: تنبلی مانع می شود تا به میزان کافی درس بخوانیم.

روابط اجتماعی مناسب: تنبلی در برقراری یک تماس تلفنی ساده با پدر و مادر، تنبلی در خرید یک هدیه کوچک برای همسر، تنبلی در ارسال یک پاسخ ایمیل به یک دوست همه و همه روابط اجتماعی ما را خراب می کند.

موفقیت در کار: تنبلی باعث می شود تا به اندازه کافی کار نکنیم و آنگاه برای جلوگیری از تبیه شدن، افرادی کاری را مسخره کرده، پشت مدیر سخت گیر حرف در می آوریم، دائم غر می زنیم و دنبال بهانه ای می گردیم تا اگر مواخذه شدیم ما هم جوابی داشته باشیم. به کارهای کثیفی مثل سیاست بازی در سازمانها رو می آوریم تا با این باند بازیها موقعیت خود را تثبیت کنیم.

نتیجه مهمی که من در زندگی خود گرفته ام این است که هوش و استعداد خیلی مهم نیست بلکه این تلاش و پشتکار است که تعیین کننده موفقیت آدمی است. نظم هم موجب می شود تاeffectiveness  این تلاش ها بیشتر شود.با من موافقید؟

میلان نامه 9- جامعه پیر اما سرحال

یکی از اولین چیزهایی که در زندگی در شهر میلان توجه مرا جلب کرد، شنیدن صدای آمبولانس ها به شکل متناوب در روز است. طوری که می توان مطمئن بود که اگر روزی از خانه خارج شوی، حتما یک بار صدای آمبولانس را خواهی شنید. اگر خانه تان هم نزدیک خیابان اصلی باشد بازهم همینطور. صدای آمبولانس های اینجا بسیار بسیار بلند و گوش خراش است که نشان می دهد این خودروها چه عایق بندی صوتی خوبی دارند وگرنه همین صدا برای کشتن بیمار کافی است. دلیل اینهمه حرکت آمبولانس های اورژانس در شهر چیست؟ غیر از این واقعیت که برخی اوقات از روی تنبلی، رانندگان آن می خواهند زودتر به مقصد برسند، این فرضیه در ذهن من شکل گرفت که در هر روز چند نفر در این شهر سکته می کنند و یا به حال طبیعی رو به موت می شوند. واقعیت این است که از اولین چیزهایی که آدمی از ورود به شهر متوجه می شود سالخورده بودن جامعه است. به عبارتی دیگر اگر در تهران زندگی کنی، می توانی روی این امر شرط ببندی که اگر از خانه بیرون بیایی اولین کسی که مشاهده خواهی کرد فردی جوان است اما در میلان قضیه کاملا معکوس است. یعنی باید شرط بست که اولین کسی که مشاهده خواهی کرد یک پیر مرد یا یک پیر زن است. در چنین جامعه پیری طبیعی است که در هر روز تعدادی دچار وضعیت اورژانسی شوند! این فرضیه را با دوستان دیگری که مطرح کردم مقبول افتاد.

نکته جالب دیگر این است که این پیرمرد و پیرزنها بسیار سرحال هستند. میانگین طول عمر آدمها در ایتالیا آنگونه که شنیدم بالای هشتاد سال است (برای زنان بالاتر و در مرز 90 است). ولی همه کسانی که در خیابان ها دیده می شوند کسانی هستند که شق و رق راه می روند و آدم عصا بدست کمتر از ایران دیده می شود. البته می توان اعتراض کرد که این نمونه گیری دارای سوگیری است زیرا افرادی که شق و رق نیستند و نمی توانند راه بروند در خیابانها دیده نمی شوند! sample bias اما بهرحال برداشت عمومی من این است که افراد مسن در اینجا بسیار سالم تر و سرحال تر از افراد مسن در ایران هستند. واقعا دلیل آن چیست؟ درآمد سرانه ایران آنقدر بالاهست که بتوان فرضیه سوء تغذیه را مطرح نمود. یکی از ایرانی های خیلی قدیمی در اینجا می گفت که دلیل آن نوع تغذیه ایتالیایی هاست. آنها تنها به فکر لذت خوردن نیستند بلکه نسبت به استفاده از غذاهای پرانرژی و مفید وسواس دارند و این امر سلامت آنها را در بلندمدت تضمین می کند.

دقیقا عکس این حالت را در دوران حج(حج عمره)  دیدم.نکته مهمی که در آن مقطع توجه مرا جلب کرده بود این بود که اکثر زنان مسلمان چاق(منظوری نداشتم البته) ودر عین حال دارای مشکلاتی چون کمر درد و پا درد بودند. (خیلی از مردهای مسن نیز گرفتار همین معضل کمر درد و پادرد بودند) به همین دلیل اکثرا صندلی به دست راه می رفتند و به جای نشستن یا نمازخواندن روی زمین، صندلی به دست جابجا می شدند. با خود می اندیشیدم که شاید آبستنی مکرر در کشورهای اسلامی، محدودیت ورزش بانوان و همچنین عدم آگاهی از شیوه های تغذیه مناسب موجب این وضع شده بود.در این زمینه اطلاعاتی ندارم و ادعایی نمی کنم اما این تفاوت میان زنان و مردان ایرانی و جهان اسلام با زنان و مردان ایتالیایی کاملا برجسته است.

مقالات تحلیلی من

چگونه در ژورنال های علمی مقاله منتشر کنیم: گزارشی از سخنرانی یکی از اساتیدما

سنت شبکه سازی در دانشگاه های اروپا: به تشریح شیوه شبکه سازی دانشگاه های اروپا پرداخته ام

اقتصاد سیاسی اصلاحات در چین: از منظر اقتصاد سیاسی دلایل شروع اصلاحات در چین را بررسی کردم

روشنفکران و اقتصاد بازار: مقاله ای که در آن دلایل رابطه نامطلوب روشنفکران و اقتصاد بازار را کاویده ام

شتاب دهندگان رشد: خلاصه ای از یک مقاله جالب دنی رودریک استاد دانشگاه هاروارد مبنی بر اینکه چطور می شود یک اقتصاد به مسیر رشد می افتد.

سرمقاله های من

طرح تحول اقتصادی یا آزادسازی قیمتها: سرمقاله ای که در آن به بیان این مسئله پرداختم که با توجه به کاهش قیمت نفت و کسری بودجه، به جای اجرای کامل طرح تحول نهایتا صرفا بخش آزادسازی قیمتها انجام خواهد شد

آیا بانک های ایرانی نیز در خطرند:  با توجه به اینکه یکی از استراتژی های بانک های ایرانی خرید زمین و خانه یا وام برای خرید خانه و مسکن بوده و بخش مسکن در رکود رفته، این سوال را مطرح کردم که آیا بانک های ایرانی نیز در خطرند؟

بازار مسکن از جهش تا سقوط: در این مطلب نقش سیاست های بانک مرکزی در کنترل قیمت مسکن را تاکید کرده ام و کم اهمیت بودن شعارها و ادعاهای دولت در این زمینه را آشکار کردم.

دلالت های پرتاب ماهواره امید: ناچار بودم به زبان خیلی خیلی مودبانه بگویم که پرتاب ماهواره یک موفقیت است اما این موفقیت موجب بهروزی و زندگی بهتر مردم نمی شود. اصلاح سیاست های اقتصادی مهمتر از پرتاب ماهواره است اگرچه تاثیر تبلیغاتی کمتری دارد.

بخشنامه ناپذیری اقتصاد: نقش آقای مفتح معاون وزیر بازرگانی که گفته بود اقتصاد بخشنامه ناپذیر است اما آحاد اقتصادی چرا!

حمل و نقل عمومی و درسی که آموخته نشد: با توجه به مشاهداتم از سیستم حمل و نقل عمومی در میلان، توصیه هایی برای حمل و نقل عمومی تهران عرضه کردم.

درباره علل رد شدن طرح هدفمند کردن یارانه: به اعتقاد من بی اعتمادی به عقلایی بودن رفتارها و تصمیمات دولت موجب رد شدن طرح مذکور گردید.

قیمت گذاری در آستانه نوروز: به نقد این ادعای رایج دولت پرداختم که تلاش می کند قیمت خدمات حمل و نقل را ثابت نگه دارد.

« Older entries