یکی از چیزهای محسوس در این کشور بوروکراسی است. چیزی که در فرآیند درخواست ویزای بلژیک حس می کنید در زندگی عملی نیز با شدت بیشتری مشاهده می کنید. فکر نکنم درخواست ویزا برای کشوری به اندازه بلژیک نیازمند مدارک و ترجمه و هزینه ترجمه و دنگ و فنگ مربوطه باشد (گواهی عدم سو پیشینه، گواهی سلامت دکتر مورد توصیه سفارت، ترجمه رسمی عقدنامه، ترجمه رسمی شناسنامه همه اعضای خانواده، ترجمه رسمی همه مدارک تحصیلی، ….)
یک نکته دیگر عدم رعایت چراغ قرمز و سبز برای عابرین پیاده است. در ایتالیا افراد پیاده توجه چندانی به سبز یا قرمز بودن چراغ عابرین ندارند و به مهابا رد می شوند شبیه ایران (ولی یک کم بهتر). آنجا را نادیده می گرفتیم چون خودشان می گفتند که ما ایتالیایی ها خیلی قانون مدار نیستیم ولی همین قضیه در بلژیک نیز صادق است. قبلا گفته بودم که رانندگی در بلژیک خیلی جالب نیست و مطابق استاندارد اروپا نیست. نمونه آن استفاده از بوق های ممتد برای واداشتن راننده جلویی برای حرکت و امثالهم است. این قبیل کارها به قول یکی از اقوام ما در آلمان خلاف است و پلیس به سرعت با آن برخورد می کند اما در بلژیک لااقل این فرهنگ رواج دارد. نکته دیگر هم تاخیر در برنامه اتوبوسها و قطار است. ایتالیایی ها بدنامند به بی نظمی و الحق و الانصاف من وضع آن مناطقی که دیدم بهتر از بروکسل (پایتخت اروپا!!!!!!!!) بود.
یک نکته دیگری که به چشم می آید سردبودن مردم اینجاست. گرچه ما با مردم اینجا ارتباطی برقرار نکرده ایم ولی احساس جالبی به آدمی دست نمی دهد. مثلا در ایتالیا که بودیم با توجه به شیطنت و بازیگوشی کودکان خردسالم، معمولا دیگران واکنش های محبت آمیز یا نگاه های مهربانانه یا لبخندی نشان می دادند و نوعی احساس مثبت بروز می دادند و حتی گاه با آنها صحبت و یا شوخی می کردند اما در اینجا چنین چیزی ابدا وجود ندارد. صفر صفر است. یا اصلا چنین احساساتی در فرهنگ شان نیست یا در فرهنگ شان نیست که این احساسات را بروز دهند در حالیکه ایتالیایی ها در فرهنگ شان بروز احساسات هست. شاید همین یکی از دلایل این باشد که در ایتالیا معاشقه در خیابان و مکان های عمومی امر بسیار رایج و متعارفی است اما در بلژیک که قاعدتا سهل گیری جنسی بیشتر است به مراتب کمتر دیده می شود.