به یاد «حاج عبدالله والی»

همیشه به حال کسانی که با همت و تلاش شان منشا اثری بوده اند غبطه خورده ام. این تاثیرگذاری هرچه برای بخش های ضعیف تر جامعه باشد رضایتمندی بیشتری به ارمغان می آورد. چند روز پیش کتابی بسیار جذاب بدستم رسید که حیفم آمد شما را با آن آشنا نکنم. کتاب شرح زندگی مرحوم حاج عبدالله والی است. فردی که زندگی خود را وقف فقرزدایی از یک منطقه ناشناخته در ایران کرد به نام بشاگرد. من دانش آموز که بودم در یکی از مسافرتهای جهادی مدرسه در ایام عید به منطقه بشاگرد رفتم و در کار عمرانی آنجا مشارکت کردم. آنچه که آدمی می دید باور نمی کرد. شدت فقر در بشاگرد غیرقابل مقایسه با دیگر مناطق ایران بوده و هست و فردی با همت به نام عبدالله والی خالصانه در این عرصه وارد می شود و خداوند هم به او توفیق می دهد تا در این کار پیش رود. من خوش شانس بودم که آقای والی را از نزدیک دیدم. امروز که این کتاب بسیار بسیار جذاب را خواندم ارادتم صدچندان شد و یاد او دائما با من است. کتاب به نام «تا خمینی شهر» است و با شرح زیبا و دلکشی نشان می دهد چگونه مرحوم والی توانست گام به گام برای فقر زدایی از یک منطقه شدیدا فقیر در ایران اقدام کند. اگر این شخص در جاهای دیگر دنیا بود شاید فیلم ها برایش ساخته می شد و چهره ای جهانی می شد. افسوس که خود ما ایرانی ها او را نمی شناسیم. بهرحال جلد اول کتاب منتشر شده و قلم بسیار جذابی دارد. راستش من که کتاب را دست گرفتم تا تمام نکردم آرام نشدم. خواندن آن را به همه توصیه می کنم. ظاهرا کتاب به دلیل نگارش قوی و جذاب برنده جایزه جلال آل احمد شده است. بهرحال خوشا به حال مرحوم حاج والی و خوشا به حال آنها که توانستند عمرشان را صرف هدفی ارزشمند کنند.

میلان نامه 32- شهرداری ها

قبلا می شنیدم که انتخابات شهرداری ها در اروپا مهم است اما نمی فهمیدم چرا. کم کم متوجه شدم که اصولا افراد در مسائل عادی و روزمره زندگی خود با شهرداریها طرف هستند و کمتر با وزراتخانه ها روبرو می شوند. شما پس از اقامت در یک منطقه بلافاصله در شهرداری ثبت نام می کنید و با این نامه ثبت نام است که می توانید فرزندان خود را در مدرسه ثبت نام کنید، کارت بهداشت بگیرید و از خدمات بیمه درمانی بهره مند شوید و قس علیهذا. لذا شهرداریها نهاد قدرتمندی هستند و در ایتالیا بخشی از پلیس زیرنظر شهرداریها هستند.
یکی از اموری که شهردارها خود را به آن موظف می دانند سرگرمی مردم است. یعنی شهرداری خود را مسئول زنده نگه داشتن شهر می داند و برای آن برنامه ریزی می کند. مثلا چندی پیش در تورین یک مسابقه دو نیمه ماراتن برگزار شد که دیدن آن خیلی جالب بود و برای آن خیابان ها را آماده کرده بودند. نکته جالب تعداد زیاد زنان دونده و همچنین افراد سالخورده ای بود که توانسته بودند حدود دو ساعت و نیم بدوند. چند روز پیش در یک بلوار شهر نمایشگاه ترامواهای قدیمی گذاشته بودند. شهرداری شهر مونکالیری که شهری بسیار کوچک کنار تورین است مرتب برنامه های خاص تدارک می بیند. مثلا چند روز پیش در میدان اصلی نمایشگاه غذا گذاشته بود. چند روز بعد نمایشگاه و فروشگاه انواع شراب برگزار شد. پیش از آن روز موسیقی و موسیقی جاز بود. قبل تر مراسمی تاریخی برگزار می شد که عده ای لباس های قدیمی می پوشیدند و با تفنگ های قدیمی رژه می رفتند و ظاهرا رقص های سنتی می کردند…. خلاصه اینکه با روش های ساده ای آدمی می بیند که برای شهرداریها مهم است که شهر زنده و سرحال باشد و افراد در لاک فعالیت های فردی نمانند و هر از گاهی برنامه ای جمعی وجود داشته باشد. امیدوارم شهرداریهای ما نیز چنین چیزهایی را بیاموزند و به کار بندند.

تحلیل سخنرانی اخیر دکتر غنی نژاد

سخنرانی اخیر دکتر غنی نژاد در مورد نهضت وال استریت را گوش کردم. من به دکتر غنی نژاد خیلی ارادت دارم نه فقط به خاطر لطف هایی که به شخص من کرده بلکه به خاطر خلق و شخصیت ممتاز ایشان. اما فارغ از این مسئله خوب است دیدگاه ها مستقل از شخصیت افراد تحلیل شود. یکی از گرایش های غیرغالب در اقتصاد، گرایش لیبرتارین است یعنی کسانی که به طور دقیق می توان آن را مکتب اصالت آزادی نامید و نگاه آنها به همه مقولات از منظر آزادی و خصوصا آزادی اقتصادی است. اینها خود را وامدار و دنباله رو هایک، میزز و فریدمن می دانند و مروج مکتب اطریش هستند. این دو سایت (موسسه کتو و موسسه میزز) بهترین جایی است که می توان در مورد این دیدگاه اطلاعات زیادی بدست آورد. چون هدف ترویجی دارند همه چیز را هم آنلاین گذاشته اند. در میان دانشکده های اقتصاد موجود در آمریکا دانشگاه جورج میسون بیش از بقیه در این مسیر حرکت می کند. مکتب انتخاب عمومی اگرچه حرکت مستقلی داشت اما به مرور زمان در کنار این مکتب قرار گرفت و متحد آن شد. این سایت هم به این جریان تعلق دارد.
آقای غنی نژاد چند محور مهم را در این سخنرانی مطرح می کند:
1- ریشه بحران در مکانیزم بازار نیست بلکه مثل همیشه در مداخلات دولت است. دولت آمریکا در یک اقدام پوپولیستی برای خانه دار کردن مردم گسترش وام های مسکن را به بانک ها قبولاند. لذا این هم نمونه دیگری از تبعات دخالت دولت در اقتصاد است که لیبرتارینها بر آن تاکید دارند.
2- دکتر به اعتراض کنندگان حق می دهد که تظاهرات کنند زیرا راه حلی که دولت برای مقابله با بحران در پیش گرفت ادامه سیستم غلط قبلی بود یعنی مداخله بازهم بیشتر دولت در اقتصاد. به هزینه مالیات مردم معمولی کمک های مالی به بانک های ورشکسته بزرگ کردند. معمولا این کمک ها پس از لابی ها و رایزنی های زیادی در پس پرده صورت می گیرد و همیشه نیز این پول مردم بیچاره است که در دست سیاست مداران در اختیار گروه های ذینفع قرار می گیرد. لذا پول مردم بیچاره در اختیار بانک ها و افرادی قرار گرفت که باید تنبیه می شدند اما به عوض آنها بازهم برای خود پاداش برداشتند.
3- هرجا انحصار است ضایعات هم مشاهده می شود از جمله در انتشار پول که در انحصار بانک مرکزی است. این قضیه در مورد آمریکا که انحصار چاپ دلار را در اختیار دارد شدیدتر است. کسری بودجه وحشتناک آمریکا به دلیل این انحصار ایجاد شده است. می دانیم که لیبرتارین ها اساسا با بانک مرکزی و پول کاغذی مخالفند و بر سکه طلا به عنوان پول واقعی تاکید دارند.
4- این خواسته که از اغنیا مالیات بیشتری گرفته شود و صرف فقرا شود ایده درستی نیست یعنی نوعی رابینهودیسم است که دکتر غنی نژاد با آن تقریبا صریح مخالفت می کند. می دانیم که اساسا لیبرتارین ها نگاه خوبی به مالیات گیری به عنوان مداخله در روابط سالم اقتصادی و زمینه ساز حضور دولت ندارند.
5- این ایده که دولت مالیات بیشتری بگیرد تا صرف فقرا شود نوعی حقه بازی سیاست مداران است تا جا پای خود را محکم تر کنند و اینک به بهانه دیگری بازهم حضور و مداخله خود را توجیه نمایند.

لازم به توضیح نیست که جریان غالب اقتصاد با این دیدگاه های کلی و این عمومیت قائل شدن مخالف است. می توان نشان داد که وجود بانک مرکزی می تواند مفید یا مضر باشد. می توان نشان داد که مالیات گیری می تواند اثر مثبت یا منفی داشته باشد. می توان نشان داد که مداخلات دولت می تواند مثبت یا منفی باشد و …. .