شرکت شل و جذب نیروی انسانی

در سمینار سالانه موسسه مطالعات انرژی، مسئول جذب نیروی انسانی شرکت شل سخنرانی داشت. سخنرانی ساده، کوتاه، جالب به همراه چند نکته مشخص. شاید برای شما هم جالب باشد:

– می گفت که صنعت نفت در دهه 80 که قیمت ها شدیدا افت داشت حجم عظیمی نیرو از دست داد و همین امر باعث شد تا پس از آن افراد کمتری برای ورود به این عرصه سرمایه گذاری کنند. یک کار ما این است که افراد را تشویق کنیم برای ورود به این عرصه عمر خود را صرف آموزشهای لازم کنند.

– در منطقه خاورمیانه که بازار کار بزرگتر است نیروی انسانی توانمند معضل بزرگتری است. وی می گفت ایران یک استثناء است ولی به غیر از ایران بقیه با مشکل جدی روبرو هستند.

– وی می گفت به دلیل ملاحظات سیاسی یا ژئوپلیتیک و همچنین معضل ویزا دادن به ایرانیها نمی توان از آنها در دیگر کشورهای منطقه به راحتی استفاده کرد.

– وی نیروهای انسانی را بر حسب سال تولد به سه نسل تقسیم بندی می کرد. کسانی که قبل از 1965 به دنیا آمده اند، کسانی که بعد از 1965 به دنیا آمده، و کسانی که از 1985 به بعد پا به این دنیا گذاشته اند. وی می گفت نسل اول بیشتر نگران این هستند که چه کاری برای دنیا انجام خواهند داد. دسته دوم بیشتر می خواهند یک تعادلی میان آنچه دنیا برای آنها دارد و آنچه آنها می توانند برای دنیا داشته باشند برقرار باشد. دسته سوم به کلی متفاوت هستند و انگیزه های متفاوتی دارند. به تعبیر او نسلی که پشت کامپیوتر بزرگ شده است. وی می گفت دغدغه امروز ما جذب و نگهداری این نیروهای جدید است

مثالی از تحولات اقتصادی هند بعد از اصلاحات اقتصادی

این جمله جالب را در مقاله ای پیرامون هند خواندم که عینا می آورم:

The Economist reports that the head of General Electric’s Indian Subsidiaries, Scott Bayman, tells its reporters that the proportion of his time he spends in government offices has fallen from 70% to less than 5%.

 

عبدي خواني0

جواب هاي خوب عباس عبدي به مدافعين شركت در انتخابات را از اينجا بخوانيد:
(آنقدر خوب بود كه نتوانستم خلاصه تر بياورم)

  • مشکل اصلی این است که انتخابات به معنای واقعی نیست، یعنی انتخابات مضمون ندارد. حتا ما می‌توانیم شاهد انتخاباتی باشیم که با رد صلاحیت همراه بوده و مشکلاتی داشته باشد، ولی واجد مضمون باشد. اما این انتخابات چنین نیست.
  • کسی نمی‌فهمد اگر این رای را بدهد، انتظار دارد بعدش چه اتفاقی بیفتد، چون راجع به آن اتفاق صحبتی نشده . همه می‌خواهند بروند توی مجلس. خب به ما چه که می‌خواهند بروند توی مجلس.
  • من هم قبول دارم حتا اگر یک نفر توی مجلس بشود برود، خوب است که بد نیست. اما مهم این است که چی دارید در برابر آن به طرف می‌دهید! ………………اما آن چه مهم است این است که ما داریم یک چیز مهمی ارائه می‌دهیم. چون حکومت هم علاقه دارد که شرکت کنیم در این انتخابات. مردم بیشتری بیایند، گروههای بیشتری بیایند. بی دلیل نیست که به این موضوع علاقه دارد. یک چیزی را از اینها می‌خواهد. باید ببینند این چیزی را که دارند به سیستم می‌دهند، آیا ارزشش به اندازه‌ی آن چیزی هست که احتمالا گیرشان می‌آید؟ اولا این چیزی که دارند می‌دهند نقد است. شرکت و گرم‌کردن بازار و این حرفها و موجب تقویت کل سیاستهای جاری می‌شود. اما آن چیزی که می‌خواهد گیرشان بیاید، از چند جهت نسیه است. یکی اینکه معلوم نیست اصلا حرفهاشان به گوش کسی برسد، بفهمند پیامشان را. یکی اینکه اگر هم بفهمند و رای هم بدهند، معلوم نیست از توی صندوق دربیاید. یکی اینکه بعضا هم که دربیاید، طرف می‌رود توی مجلس و به کسی کاری ندارد و راه خودش را می‌رود.
  • به نظر من خطر یکدستی این حکومت بیشتر از چنددستی‌اش نیست. بخاطر اینکه آن چنددستی که وجود دارد، یعنی گروههای دیگر می‌آیند این حالت واکسینه را تثبيت می‌کنند، موجودات ضعیفی آنجا عمل می‌کنند، آنها را در واقع در برابر این نوع رفتارها واکسینه می‌کنند. ………………..اگر فکر می‌کنند ما می‌توانیم جلویش را بگیریم، این دروغ است، دروغ است، دروغ است! چون موقعی که قدرت داشتند، صندلی ریاست دولت و مجلس را داشتند، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این اوضاع نکردند. این اوضاعی که توی این دوساله رخ داده است، مستقل از آن چهارسال دوران آقای خاتمی نیست که بخواهد بگوید آن دوره از الان بهتر بود. ما هدفمان این نیست که یک دوره‌ی خوب داشته باشیم، ما هدفمان این است که دوره‌ای داشته باشیم که بعدش دوره‌ی بد نیاید، دوره‌های بدتر نیاید.
  • می‌گویم من شرکت نمی‌کنم، اما آنهایی را هم که شرکت می‌کنند، به غیر از اندکشان را، محکوم نمی‌کنم.
  • دویچه‌وله: آن عده‌ای را که محکوم می‌کنید، به چه دلیل محکوم می‌کنید؟

  • عباس عبدی: آنها دنبال تأیید و توجیه خودشان هستند. برای اینکه گذشته‌ی خودشان را ماله‌کشی کنند. همین. اینها کارشان هیچ توضیح یا معنای دیگری ندارد.

سنجش اطلاعات عمومی اقتصاد

برای اینکه اطلاعات عمومی خود را در حوزه اقتصاد چک کنید می توانید به سوالات زیر پاسخ دهید:

1. به ترتیب ده کشور جهان را از حیث تولید ناخالص داخلی یعنی همان درآمد سالانه خودمان نام ببرید؟

2. سپس سعی کنید که عددی را به هر کدام نسبت دهید تا موید تفاوت آنها باشد؟ مثلا ژاپن چند برابر ترکیه تولید دارد و ….

3. فکر می کنید که ایران در رده چندم است و ترکیه در رده چندم؟

4. تصور می کنید که وضعیت ایران در مقایسه با همسایگانش پاکستان، عربستان (همسایه آبی)، امارات و … چگونه است؟

جواب این سوالات را با نگاهی به اینجا می توانید پیدا کنید.

مسخره بازی منحصر به ما ایرانیان نیست

دنی رودریک در مطلب اخیر خود آورده که در دهه هشتاد تلاش شد تا اسم دانشکده کندی دانشگاه هاروارد عوض شود چرا که بدلیل حاکمیت جمهوری خواهان جذب منابع مالی با این اسم (کندی از دمکراتها بود) به راحتی ممکن نبود. اتفاقا دمکرات های حاکم بر ایالت ماساچوست خبردار می شوند و اسم خیابانی که به این دانشکده می رسید را عوض کرده و به خیابان کندی تغییر نام می دهند.

قبلا این جمله یک قاضی آمریکایی که در دهه 40 از ایران بازدید کرده بود را گفته بودم که هیچ دو ملتی شبیه تر از ایران و آمریکا نیست.

چرا شرکت نمی کنم

کاتالاکسی از ضرورت شرکت در انتخابات گفته ولی من با دیدگاه او موافق نیستم. نیازی به مقدمات تکراری نیست که باید در عرصه سیاست ایده آلیست نبود و در زمین زندگی کرد و از این حرفها…. همه این حرفها را بلدیم و نیازی به یادآوری و یا ددهی و هتاكي به همدیگر نيست. اما چند نکته ای که دوستان مخالف تحریم توجه نمی کنند به این شرح است:

1. باید میان منافع کوتاه مدت و بلندمدت انتخاب عقلایی انجام داد. نه آنقدر بلندمدت دوری را دنبال کرد که از گرسنگی مرد و نه آنقدر کوتاه مدت که در بلندمدت در وضع موجود ماند.

2. باید کارایی تاکتیک ها را با هم مقایسه کرد.

3. می توان هر دیدگاه را افراطی و کاریکاتور کرد و طبیعتا پراشکال و بعد آن را نقد نمود در حالیکه این امر را می توان در مورد هواداران شرکت در انتخابات هم انجام داد.هواداران شركت در انتخابات يك سمت را انفعال و عزلت گزيني محض قرار مي دهند و سمت ديگر را فعال بودن و بر اين اساس راي به محكوميت مخالفين مي دهند در حاليكه اين كاريكاتور كردن يا كاريكاتور ديدن موضع طرف مقابل است.

حال پس از این مقدمات و بر اساس این مقدمات دیدگاه خود را می گویم:

1. شرکت در اتنخابات و رای دادن به متمایلین به اصلاحات فایده ندارد چرا که اولا قرار نیست آنها انتخاب شوند. بازی طوری تعریف شده که اصلاح طلبان برای 10-20 درصد کرسی ها تقلا کنند و با این تقلا دلخوش باشند که سیستم آنها را حفظ کرده و در عین حال امید جوانان از اصلاح طلبی از بین نرود.

2. شرکت در انتخاباتی که به سلامت شمارش اعتماد نیست و حتی امکانی برای عرضه دیدگاه ها وجود ندارد بی معنی است و تشویق شرکت در آن به معنی تایید این روال غلط است که در بلندمدت هزینه های این اشتباه بر دوش جامعه خواهد بود.

3. شرکت در انتخابات معطوف به نتیجه نیست به این معنی که اقلیت اصلاح طلب نخواهد توانست لایحه ای مثبت را به سرانجام برساند. امید آقایان این است که آنها بتوانند با راستی های مخالف احمدی نژاد ائتلاف کنند. خوب برادر عزیز بهتر نیست تا به راستی های مخالف احمدی نژاد رای دهیم؟ به نظر من اگر تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته اید به آنها رای دهید که موثرتر می توانند مخالفت کنند نه مثلا اصلاح طلبانی که از مخالفت شان با احمدی نژاد معنای دیگری برداشت می شود.

4. اگر هدف تاثیرگذاری بر مجلس است به تعبیر آقای عبدی نیازی به بودن در مجلس و دولت نیست نیاز به داشتن قدرت است. تجربه هم نشان داده که این حکومت به قدرت تمکین می کند به رغم اینکه نیروهای راستی بر سر کار باشند. مسئله اساسی کسب قدرت است و این کسب قدرت در شرایط فعلی از خلال نفوذ شیطنت وار به مجلس همراه با عجز و لابه برای کسب تایید صلاحیت ممکن نیست. به تعبیر واقعی این تلاش برای نفوذ به مجلس یک نشانه عقب روی و توجیه فرار از کار سخت کسب قدرت است. اگر اصلاح طلبان قدرت بیابند می توانند مانع بستن مطبوعات، عدم تایید صلاحیت و تحریف آرا شوند ولی اگر قدرت نداشته باشند با در اختیار داشتن همه کرسی های حکومت هیچ غلطی نخواهند کرد کما اینکه نکردند. با یک تلفن، اراده فرد قدرتمند بر کل سیستم اصلاح طلبی حاکم می شد.

5. شرکت در انتخابات یکی دیگر از گام هایی است که بر اساس استراتژی اصلاح طلبی مثلث خاتمی-کروبی- هاشمی شکل گرفته. استراتژی اصلاح طلبی آقایان نتیجه اش را از دور دوم خاتمی تا الان نشان داده و من به هیچ عنوان حاضر نیستم این تاکتیک را بیش از این گردن نهم.

من باب مطایبه عرض می کنم که اگر آقای قوچانی تازه به فرق میان سیاست مدار و روشنفکر رسیده بنده در کوران دوم خرداد به دوستان این تفاوتها را یادآوری می کردم که هیچگاه نپذیرفتند. حال نیز دچار انفعال شده اند. نه آن تب تند صحیح بود همانگونه که می گفتم و نه این عرق سرد همانگونه که می گویم. نه ان موقع محافظه کار بودم و نه اکنون افراطی. تجربه نشان داده و می دهد که دیدگاه های مثلا معتدلانه و واقع بینانه آقایان نتایج بدی برای کشور و زندگی ما به بار می آورد.

خدمات پزشکی خارج از ساعت

اگر خدای ناکرده فرزند عزیزتان مریض است می دانید که یک بعد از ظهر که با احتساب ترافیک می شود یک نصف روز گرفتار پزشک و دارو و مسائل مربوطه خواهید بود. اما یک پزشک معروف هست که خلاقیت به خرج داده وساعات کار خود را از 7 صبح تعریف کرده است. دکتر روان پارسا دکتر اطفال که مطبش خیابان هفده شهریور چهارصد متر پایین تر از میدان شهداست مریضانش را از صبح زود ویزیت می کند. برای من که چند بار گرفتار این مسئله بوده ام از این موقعیت استفاده می کنم تا حداقل اخلال در کارم را متحمل شوم.

باید یک عکس رادیولوژی می گرفتم. این مسئله نیز دست کمی از  مسئله قبل ندارد ولی از راهنمایی دوستی فهمیدم که یک رادیولوژی در خیابان مطهری خیابان جم کوچه اول هست که شبانه روزی کار می کند و دفترچه بیمه نیز قبول می کند. ساعت 10:30 شب رفتم و راحت عکس را انداخته و بدون هیچ ترافیک یا معطلی کارم انجام شد.

بارها به مسئله خدمات خارج از ساعت فکر کرده ام که واقعا چقدر تسهیل کننده است. ای کاش سازمانهای دولتی که گرفتار بیکاری پنهان هستند، بخشی از این نیروها را به ارائه خدمت در ساعات خارج از ساعات اداری وا می داشتند. اینگونه رفاه شهروندان افزایش می یابد.