کاتالاکسی از ضرورت شرکت در انتخابات گفته ولی من با دیدگاه او موافق نیستم. نیازی به مقدمات تکراری نیست که باید در عرصه سیاست ایده آلیست نبود و در زمین زندگی کرد و از این حرفها…. همه این حرفها را بلدیم و نیازی به یادآوری و یا ددهی و هتاكي به همدیگر نيست. اما چند نکته ای که دوستان مخالف تحریم توجه نمی کنند به این شرح است:
1. باید میان منافع کوتاه مدت و بلندمدت انتخاب عقلایی انجام داد. نه آنقدر بلندمدت دوری را دنبال کرد که از گرسنگی مرد و نه آنقدر کوتاه مدت که در بلندمدت در وضع موجود ماند.
2. باید کارایی تاکتیک ها را با هم مقایسه کرد.
3. می توان هر دیدگاه را افراطی و کاریکاتور کرد و طبیعتا پراشکال و بعد آن را نقد نمود در حالیکه این امر را می توان در مورد هواداران شرکت در انتخابات هم انجام داد.هواداران شركت در انتخابات يك سمت را انفعال و عزلت گزيني محض قرار مي دهند و سمت ديگر را فعال بودن و بر اين اساس راي به محكوميت مخالفين مي دهند در حاليكه اين كاريكاتور كردن يا كاريكاتور ديدن موضع طرف مقابل است.
حال پس از این مقدمات و بر اساس این مقدمات دیدگاه خود را می گویم:
1. شرکت در اتنخابات و رای دادن به متمایلین به اصلاحات فایده ندارد چرا که اولا قرار نیست آنها انتخاب شوند. بازی طوری تعریف شده که اصلاح طلبان برای 10-20 درصد کرسی ها تقلا کنند و با این تقلا دلخوش باشند که سیستم آنها را حفظ کرده و در عین حال امید جوانان از اصلاح طلبی از بین نرود.
2. شرکت در انتخاباتی که به سلامت شمارش اعتماد نیست و حتی امکانی برای عرضه دیدگاه ها وجود ندارد بی معنی است و تشویق شرکت در آن به معنی تایید این روال غلط است که در بلندمدت هزینه های این اشتباه بر دوش جامعه خواهد بود.
3. شرکت در انتخابات معطوف به نتیجه نیست به این معنی که اقلیت اصلاح طلب نخواهد توانست لایحه ای مثبت را به سرانجام برساند. امید آقایان این است که آنها بتوانند با راستی های مخالف احمدی نژاد ائتلاف کنند. خوب برادر عزیز بهتر نیست تا به راستی های مخالف احمدی نژاد رای دهیم؟ به نظر من اگر تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته اید به آنها رای دهید که موثرتر می توانند مخالفت کنند نه مثلا اصلاح طلبانی که از مخالفت شان با احمدی نژاد معنای دیگری برداشت می شود.
4. اگر هدف تاثیرگذاری بر مجلس است به تعبیر آقای عبدی نیازی به بودن در مجلس و دولت نیست نیاز به داشتن قدرت است. تجربه هم نشان داده که این حکومت به قدرت تمکین می کند به رغم اینکه نیروهای راستی بر سر کار باشند. مسئله اساسی کسب قدرت است و این کسب قدرت در شرایط فعلی از خلال نفوذ شیطنت وار به مجلس همراه با عجز و لابه برای کسب تایید صلاحیت ممکن نیست. به تعبیر واقعی این تلاش برای نفوذ به مجلس یک نشانه عقب روی و توجیه فرار از کار سخت کسب قدرت است. اگر اصلاح طلبان قدرت بیابند می توانند مانع بستن مطبوعات، عدم تایید صلاحیت و تحریف آرا شوند ولی اگر قدرت نداشته باشند با در اختیار داشتن همه کرسی های حکومت هیچ غلطی نخواهند کرد کما اینکه نکردند. با یک تلفن، اراده فرد قدرتمند بر کل سیستم اصلاح طلبی حاکم می شد.
5. شرکت در انتخابات یکی دیگر از گام هایی است که بر اساس استراتژی اصلاح طلبی مثلث خاتمی-کروبی- هاشمی شکل گرفته. استراتژی اصلاح طلبی آقایان نتیجه اش را از دور دوم خاتمی تا الان نشان داده و من به هیچ عنوان حاضر نیستم این تاکتیک را بیش از این گردن نهم.
من باب مطایبه عرض می کنم که اگر آقای قوچانی تازه به فرق میان سیاست مدار و روشنفکر رسیده بنده در کوران دوم خرداد به دوستان این تفاوتها را یادآوری می کردم که هیچگاه نپذیرفتند. حال نیز دچار انفعال شده اند. نه آن تب تند صحیح بود همانگونه که می گفتم و نه این عرق سرد همانگونه که می گویم. نه ان موقع محافظه کار بودم و نه اکنون افراطی. تجربه نشان داده و می دهد که دیدگاه های مثلا معتدلانه و واقع بینانه آقایان نتایج بدی برای کشور و زندگی ما به بار می آورد.