اصلاح نظام آموزش عالی

به نظر شما آیا منطقی و عدالت است که اگر فردی زیباتر است، از جیب شما به او پولی داده شود؟ پاسخ آشکار این است که نه! ولو اینکه مردم (ازجمله شما) از دیدن زیبایی او خوشحال شوید. حال سوال را کمی سخت­تر کنیم؟

آیا به نظر شما منطقی و عدالت است که اگر فردی باهوش تر بود، از جیب شما به او پولی داده شود؟ پاسخ آشکار این است که نه! اما اگر بگویند این پول خرج تحصیل وی می شود و تحصیل وی سرریز اجتماعی (social spillover) خواهد داشت چطور؟ پاسخ به این بستگی دارد که میزان این سرریز اجتماعی چقدر است؟ اگر رشد علمی دیگری موجب بهبود قابل توجه وضع من شود شاید حاضر باشم از جیبم به او پرداخت کنم اما اگر نه رشد علمی هر کس بیشتر منفعت خصوصی برای او به دنبال داشته باشد و درآمد وی را عمدتا زیاد کند، دیگر من انگیزه ای برای اینکار نخواهم داشت.

حال به وضعیت ایران بر گردیم. فرض کنیم که مکانیزم کنکور مکانیزمی است که با تقریب خوبی باهوشها را از افراد معمولی تفکیک می کند. آیا در این حالت درست است که باهوش ها به دانشگاه های دولتی رایگان بروند و افراد معمولی به دانشگاه های غیرانتفاعی و آزاد و این دسته اخیر بابت تحصیل شان پول دهند؟ اگر پول دولت متعلق به همه است (از جمله کسانی که دانشگاههای غیرانتفاعی می روند)، چرا باید پول آنها صرف بخش دیگری از جامعه شود؟ آیا اینجا یک بی عدالتی و تضییع حق برقرار نیست؟

پاسخ قطعی به نظرم باز به همان اثرسرریز اجتماعی باز می گردد. با توجه به بیکاری زیاد اقشار تحصیل کرده و رشد قابل توجه علم در جامعه، گمان می کنم که این اثر سرریز بسیار ناچیز باشد. لذا دلیلی برای ایجاد تبعیض مذکور باقی نمی ماند.

نتیجه گیری : من مخالف تحصیل رایگان در مقطع آموزش عالی در دانشگاه های دولتی هستم.

سوال: تکلیف کسانی که به لحاظ مالی فقیرند و نمی توانند هزینه تحصیل شان را پرداخت کنند چه می شود خصوصا اگر از دسته افراد باهوش باشند؟

پاسخ این است که باید بازار تامین مالی تحصیل با کمک و سرمایه گذاری دولت ایجاد شود. به طور مشخص باید به افراد وام داده شود تا هزینه تحصیل شان را بپردازند و بعد از چند سال پس از فارغ التحصیلی به تدریج این هزینه را برگردانند. روشن است که با توجه به نرخ تورم باید بدهی افراد با تورم شاخص بندی شود و یک بهره کم مثل یکی دو درصد به آن اعمال شود تا افراد اگر واقعا استطاعت بازپرداخت دارند ترجیح دهند که وام نگیرند.

این مکانیزم پس از چند سال موجب می شود تا نظام آموزش عالی به لحاظ بودجه خودکفا شود. طبیعی است که دانشگاه های ممتاز می توانند مخارج بیشتری روی اساتید و دانشگاه داشته باشند و دانشجویان این دانشگاه ها در مقایسه با دانشگاه های دیگر وام های بیشتری دریافت کنند. این امر منطقی خواهد بود زیرا انتظار می رود تا با فارغ التحصیلی از دانشگاه های ممتاز احتمال شغل خوب یافتن بیشتر شود.

آموزش حقوق و تکالیف به دانش آموزان

اگر یادتان باشد آرزو می کردم مسئولین ما آموزش حقوق را در مدارس هم انجام دهند. امروز وقتی سخنان روحانی  را در افتتاح سال تحصیلی شنیدم ذوق زده شدم. خدا کند این امر پیاده شود.

کتاب چی- بحران مالی و اقتصادی 2008

عنوان اصلی: بحران مالی و اقتصادی 2008 ؛ دلایل و راه های برون رفت1874
نویسنده: پاول کروگمن
مترجم: امیرحسین توکلی
ناشر: انتشارات شرکت بیمه البرز


هر از گاهی در یک گوشه ایران یک کتاب یا مقاله خوب منتشر می شود و چون مکانیزمی برای شناسایی و تجمیع کارهای خوب علمی وجود ندارد، در اکثر مواقع این کارهای خوب دیده نمی شود و مهجور باقی می ماند. حکایت کتاب بحران مالی و اقتصادی 2008 نیز از این دسته است. ناشرین معروف از شبکه توزیع خوبی برخوردارند و می توانند کتاب های خود را به خوبی به جامعه معرفی کنند اما وقتی ناشر ناشناخته ای چون شرکت بیمه البرز یک ممتاز مثل این کتاب را منتشر می کند دیده نمی شود و طبیعتا آنگونه که باید مورد استقبال قرار نمی گیرد.

نویسنده کتاب پاول کروگمن است. وی یکی از اساتید معروف دانشگاه ام آی تی و بعدا پرینستون است که بابت نظریه اش در حوزه تجارت بین الملل جایزه نوبل دریافت کرد. از مهمترین ویژگی های وی آنست که قلم بسیار روان و شیوایی دارد و قادر است مفاهیم پیچیده اقتصادی را به سادگی برای عموم مردم بیان کند. این بار این توانایی خود را برای معرفی یکی از مهمترین پدیده های اقتصاد کلان که همان رکود اقتصادی است بکار برده است.

وی برای تفهیم مقوله رکود از یک مثال آموزنده و در عین حال جالب استفاده می کند. می گوید فرض کنید در یک مجتمع ساختمانی به هر خانواده تعداد مساوی کوپن داده می شود. اگر کسی مراقبت فرزند دیگری را برای مثلا یک نصفه روز قبول کند حق دارد یکی از کوپن های وی را دریافت کند. به این نحو نگه داری از فرزندان خردسال در میان مجتمع سامان می یابد. همه بدون محذوریت و رودربایستی بچه های شان را به دیگری می سپارند و خود به کارشان می رسند و بعد مجبور نیستند برای همان فرد جبران کنند. بازاری که به این شکل ایجاد می شود بازاری کارا خواهد بود. مشکل اینجا ظاهر شد که زوج هایی که حس می کردند کوپن به اندازه کافی ندارند علاقه ای به خرج کردن کوپن خود نداشتند و دنبال نگه داری بچه های دیگر می گشتند. وقتی این حس فراگیر شد، دیگر کسی بچه اش را نمی سپرد و کوپنش را خرج نمی کرد. به این ترتیب رکود ایجاد شد. برای حل این مسئله راه حل هایی مطرح شد. یک راه این بود که خانوارها را مجبور کنیم تا هر ماه دو کوپن مصرف کنند در غیراین صورت کوپن آنها باطل می شد. اما اقتصاددانان راه حل دیگری ارائه کردند و آن این بود که تعداد کوپن ها را اضافه کنیم تا این دغدغه مرتفع شود و عملا هم همین شد و بازار مذکور از رکود خارج شد. وقتی که زمستان است مشخص شد خانواده ها انگیزه کمتری برای بیرون رفتن دارند و به عکس در بهار و تابستان انگیزه بیرون رفتن بیشتر است. برای همین هم در زمستان در این بازار رکود ایجاد می شد. برای حل این مشکل نیز این راه حل بکار آمد که هر 5 کوپن در زمستان با 4 کوپن در بهار و تابستان معادل است. کروگمن این مثال را می زند تا بگوید که راه حل رکود مداخله بانک مرکزی از طریق افزایش نقدینگی و کاهش نرخ بهره است. افزایش تعداد کوپن ها و معادل کردن 5 کوپن زمستان با 4 کوپن در بهار شبیه همان افزایش نقدینگی و کاهش نرخ بهره است. به سادگی می توان نیوکینزی بودن کروگمن را در این مثال دید. کروگمن در این کتاب دیدگاه خود برای حل بحران اقتصادی که کاملا رنگ و بوی کینزی دارد عرضه می دارد.

وی در این کتاب کوچک و مختصر بحران تکیلا در آمریکای لاتین با تمرکز بر مکزیک و آرژانتین، بحران ژاپن، بحران آسیای جنوب شرقی و نهایتا بحران مالی آمریکا را تشریح می کند و مکانیزم شکل گیری بحران را به زبان ساده توصیف کرده و چگونگی مواجهه سیاست گذاران در حل آنها را مورد ارزیابی قرار می دهد. روشن است که آشنایی با بحران های مذکور برای همه دانش آموختگان رشته اقتصاد خصوصا اقتصاد کلان امری ضروری است و این کتاب به شکل موجز اما جذابی از عهده این معرفی بر آمده است.

در پایان یک نکته هم در باب ترجمه کتاب باید بیان شود. ترجمه کتاب در مجموع موفق و خوب است و کتاب را می شود به راحتی خواند و فهمید اما دو مشکل محسوس در آن وجود دارد. نخست آنکه روشن است کتاب ویراستاری نشده است. در هیچ جای کتاب نیم فاصله ها رعایت نشده و در چندین مورد غلط های تایپی وجود دارد. علاوه بر آن در چند جا مترجم از تعابیری استفاده کرده که مرسوم نیست در حالیکه معادل های رایج تری برای آن وجود داشته است. مواردی که نگارنده به آن دقت کرده است به قرار زیر است:

 فوق تورم به جای ابرتورم (hyperinflation)، انتقال به جای گذار (transition)، بانک پایاپای بین الملل به جای بانک تسویه بین الملل (BIS)، تفاهم واشنگتن به جای اجماع واشنگتن (Washington consensus)، بازگشت به جای بازدهی (return)، جفری ساکس به جای جفری زاکس (sachs)، له سه فر به جای تجارت آزاد، ساب پرایم و بهره متغیر به جای دون اعتبار (subprime)، تلفیق نومکتبی به جای تلفیق نئوکلاسیک (neoclassic synthesis)، عقل مرسوم به جای دیدگاه و درک متعارف (common sense)، شائبول به جای چابول (chaebol)، فوق کم ارزش احتمالا به جای تضعیف شدید پول (over depreciation)، لانگ ترم کپیتال منجمنت در کنتی کت به جای شرکت های مدیریت بلندمدت سرمایه در ایالت کنکتیکت (LTCM at Cennecticet)، وام دهنده آخر به جای آخرین ملجا وام دهی (lender of the last resort) و نهایتا اسم نویسنده کراگمن به جای کروگمن که در ایران مرسوم است (Krugman). اسم کتاب نیز بازگشت اقتصاد رکود و بحران سال 2008 (the return of depression economics) است که با بحران مالی و اقتصادی (financial and economic crises) اندکی متفاوت است البته این سنت متعارفی در ایران است که مترجمان عناوین گویاتری را انتخاب می کنند. اما سوای موارد یاد شده ترجمه کتاب موفق و گویاست و خواندن این کتاب مهم، جذاب و خواندنی را به همگان توصیه می کنم.

نقض غرض در مسابقات جهانی و المپیک

سیار شنیده ایم که می گویند مسابقات جهانی و مسابقات المپیک با هدف دوستی بین ملت ها برگزار می شود. به نظرم حرف پوچی است و نوعی نقض غرض در آن نهفته است. مکانیزم این مسابقات طوری است که عواطف ملی گرایانه را تحریک می کند و انسانها را در پس القابی مثل ملیت مقابل هم قرار می دهد. آیا این چیزی جز محرک نژادپرستی نیست؟ آیا ثمره چنین چینش هایی رشد نژادپرستی و نگاه هایی از این دست نیست؟

در مقابل این وضع شما مسابقات باشگاهی را ببینید. در همه کشورها حتی ایران هواداران یک باشگاه وقتی می بینند که یک خارجی برای تیم شان گل می زنند هوادارش می شوند. دیگر کسی کاری به ملیت و رنگ پوست و درآمد سرانه کشورش ندارد. مهم شخص اوست ورای همه القاب و برچسب ها. به نظرم رشد باشگاه های ورزشی و شدت گرفتن رقابت های باشگاهی در جهان و همچنین کمپانی های چندملیتی مهمترین عوامل شتاب دهنده حذف نژادپرستی در جهان امروز هستند.

آیا اینطور نیست؟ شما چه فکر می کنید؟

گزارش اولین نشست دانش آموختگان رشته اقتصاد و مالی

جمعه هفته قبل قراری گذاشتیم با دوستانی که یا در حال تحصیل در رشته اقتصاد و مالی در مقاطع عالی هستند و یا مدرک دکترای خود را گرفته اند. تا جایی که می شناختیم خبر دادیم. از جمع 17 اسم پیشنهادی 10 نفر حاضر شدند. غیر از خوش و بش و آشنایی با همدیگر دو موضوع مطرح شد.
یکی بحث احیای سایت رستاک و دیگری ایجاد تمهیداتی برای اینکه دوستانی که در خارج از کشور اقتصاد می خوانند بتوانند و راغب باشند به ایران برگردند. قرار شد مذاکره ای صورت گیرد تا مسئولیت سایت رستاک به جوان­ترها احاله داده شود در غیر این صورت مکانیزم دیگری ایجاد شود تا دانش آموختگان اقتصاد در آن دیدگاه­های خود را مطرح کنند (چیزی شبیه سایت دیپلماسی ایرانی). همچنین در مورد موضوع دوم مسئله این است که بشود دانشکده هایی مبنا قرارداد تا گروهی از افرادی که به طور جدی می خواهند تحقیق و پژوهش اقتصادی و مالی کنند، در آنجا جذب شوند و رقابت بین دانشگاه ها جدی شود. به جای اینکه همه سعی کنند به دانشگاه شریف بپیوندند، بهتر است چندین دانشگاه باشد که افراد جوان و با سواد در آنها متمرکز شوند و در عین حال زمینه رقابت/همکاری با دانشگاه­های مطرح را به وجود آورند.
مسئله دیگر آنست که شرایط اقتصادی به گونه ای است که با حقوق دانشگاه به تنهایی نمی شود زندگی کرد مضاف بر اینکه هیئت علمی شدن در دانشگاه نیز خود فرآیند طولانی دارد. برای دانشجویانی که از خارج می­آیند و هیچ پشتوانه مالی خانوادگی ندارند این وضعیت بسیار پردافعه خواهد بود. این پیشنهاد مطرح شد که یک صندوق نیکوکاری ایجاد شود تا سازمان­ها و شرکت­ها منابع مالی خود را در آن بگذارند و از محل سود سرمایه گذاری آن معادل سود اوراق مشارکت به آن سازمان ها برگردانده شود و مازاد در صندوقی جمع شود تا افراد در بدو ورود بتوانند شروع زندگی را سامان دهند. خوشبختانه یکی از موسسات چنین مجوزی دارد و باید صرفا کار عملیاتی شود. یکی از اعضا هم تضمین کرد که عجالتا 100 میلیون می تواند از شرکتی که کار می کند به عنوان اولین سرمایه گذار قرار دهد. همزمان یکی از دوستان طرح ایجاد وام برگشت را از بنیاد نخبگان پیگیری می کند.
علاوه بر این مدیر سایت اقتصاد آنلاین از دانش آموختگان اقتصاد و مالی دعوت کرد تا در این سایت مطالب خود را منتشر نمایند.