قصیده خیرمقدم به پیامبر

شعر زیر، قصیده ای است که اهالی مدینه در بدو ورود پیامبر به این شهر می خواندند. من نیز که دیشب از دوستان عرب آن را آموختم به مناسبت بعثت پیامبر به شما تقدیم می کنم. این کلیپ هم آن را به همان نحو می خواند:

طلع البدر علينا من ثنيات الوداع وجب الشكر علينا ما دعى لله داع أيها المبعوث فينا جئت بالأمر المطاع جئت شرفت المدينة مرحباً يا خير داع

طلع النور المبين نور خير المرسلين نور أمن وسلام نور حق ويقين ساقه الله تعالى رحمة للعالمين فعلى البر شعاع وعلى البحر شعاع

مرسل بالحق جاء نطقه وحي السماء قوله قول فصيح يتحدى البلغاء فيه للجسم شفاء فيه للروح دواء أيها الهادي سلاماً ما وعى القرآن واع

جاءنا الهادي البشير مطرق العاني الأسير مرشد الساعي إذا ما أخطأ الساعي المسير دينه حق صُراح دينه ملك كبير هو في الدنيا نعيم وهو في الأخرى متاع

هات هدي الله هات يا نبي المعجزات ليس للات مكان ليس للعزى ثبات وحّد الله ووحد شملنا بعد الشتات أنت ألفت قلوباً شفها طول الصراع

طلع البدر علينا من ثنيات الوداع وجب الشكر علينا ما دعى لله داع أيها المبعوث فينا جئت بالأمر المطاع جئت شرفت المدينة مرحباً يا خير داع

اگه یه کاره ای بودم!!! (تو آموزش عالی)

اگر تو آموزش عالی یه کاره ای بودم این کارها را می کردم:

–          طرح مبادله دانشجو با کشورهای همسایه و نزدیک نظیر کشورهای عربی، روسیه، ترکیه و هند و چین و حتی پاکستان را جدی دنبال می کردم و دانشجویان را تشویق می کردم تا از این فرصت استفاده کنند. چیزی شبیه طرح اراسموس که در اروپا بسیار رایج است. برای کسانی که خبر ندارند باید عرض کنم که تقریبا تمام دانشگاه های اروپا این امکان را به دانشجویان شان می دهند تا در همه مقاطع خصوصا لیسانس (یک ترم تا یک سال) را در دانشگاه دیگری خارج از آن کشور مهمان شوند. توجه کنید که زبان دروس در مقطع لیسانس به زبان همان کشور است و صرفا دانشگاه ها کلاس هایی برای دانشجویان خارجی برای آشنایی با زبان کشورشان برگزار می کنند. یک مقاله هم دیده ام که نشان داده احتمال جستجو کار و کاریابی در کشوری که افراد در دوران طرح اراسموس رفته اند بیشتر از جاهای دیگر است یعنی بالاخره دیدن و رفتن یک حالت آشنایی و اخت شدن می دهد و این برای اروپا که طرح همگن شدن را در سر دارد بسیار مزیت است. برای ما نیز این طرح در راستای نکته ای است که تحت عنوان عرب ستیزی بی معنا نوشتم و نزدیک شدن با جهان عرب را پیشنهاد کرده بودم.

–          حتما الزام می کردم که رسیدگی درستی به وب سایت برخی دانشگاه ها شود.

–          اگر زورم می رسید دروس عمومی مثل تاریخ اسلام و تربیت بدنی  را حذف می کردم و به جای آنها یک درس حقوق تجارت می گذاشتم تا افراد اگر بخواهند بعد از فارغ التحصیلی شرکت بزنند آشنا باشند با مسائل آن، قوانین مالیاتی و امثالهم. همچنین در این درس مسائل مربوط به چک و سفته و امثالهم تدریس شود. علاوه بر آن، حقوق کار نیز آموزش داده شود چون فارغ از اینکه افراد بخواهند نیروی کار کسی شوند یا خود کارفرما باشند باید با این قضایا آشنا باشند.

–          اگر زورم می رسید یک درس دیگر هم می گذاشتم تا در آن کمی حسابداری، کمی مدیریت مالی و ابزارهای سرمایه گذاری و کمی هم اقتصاد کلان گفته شود.

–          الزام می کردم تا هر ترم یکی از دروس به زبان انگلیسی  ارائه شود.

–         پیشنهاد آخر از همه مهمتر است: طرح دانشگاه میلان برای ارائه یک دوره دکترای مشترک توسط پنج دانشگاه منطقه لومباردیا تحت عنوان  LASERرا در تهران اجرا می کردم. یعنی دانشگاه های تهران به جای اینکه هر کدام جداگانه دکترای اقتصاد ارائه کنند با هم یک دوره دکترا ارائه کنند. این طوری می شود کلاس های با کیفیت ارائه کرد و استاد خارجی آورد و ….. همین کار را در رشته های دیگر نیز می شود انجام داد.

اگه یه کاره ای بودم!!! (تو آموزش و پرورش)

خیلی وقت ها بعضی ایده ها به ذهنمان می رسد برخی خوب و برخی خنده دار است و به اطرافیان مان می گوییم اگه فلان کاره بودم دستور می دادم …. . برخلاف برخی که در محیط وبلاگ نیز سعی در خودسانسوری و ارائه تصویری بهداشتی و پاستوریزه از خود دارند، به نظرم رسید بد نیست از فرصت وبلاگ برای طرح برخی از این ایده ها استفاده کرد. اگر خوب بود تشویق کنید و منتقل کنید تا شاید به مرحله عمل برسد. اگر مسخره بود خوب می خندید و یک تلنگر کوچک می زنید تا من از توهم ناشی از فکر کردن در تنهایی بیرون آیم. قضاوت با شما

– اگه در آموزش و پرورش کاره ای بودم می خواستم که در روزهای اول سال به جای حرف های کلیشه ای در مورد اهمیت علم و علم آموزی، دو سخنرانی مهم برای دانش آموزان (و حتی دانشجویان) برگزار شود. در یکی مدیر مدرسه از وظایف دانش آموزان سخن بگوید و تنبیهات قرارداد شده را گوشزد کند. مثلا تاخیر در مرتبه اول اینگونه می شود تاخیر در مرحله دوم … یا تقلب در مرحله اول ….) تا دانش آموز خوب با وظایفش آشنا شود. سخنران دوم نماینده اولیا و مربیان باشد و از حقوق دانش آموزان سخن گوید. به صراحت بگوید که معلم حق ندارد که به دانش آموز توهین کند یا او را کتک زند و اگر این کار را بکند دانش آموز باید چه کار کند، …. این طوری مفهوم مدرن شهروندی که مبتنی بر حقوق و وظایف است در دانش آموزان شکل می گیرد و مدرسه مکانی نمی شود که اقتدارگرایی و اطاعت پذیری در ذهن بچه ها کاشته شود

-اگر در آموزش و پرورش کاره ای بودم درس مهارت های زندگی را اضافه می کردم. در این درس باید به جای مسائل بی اهمیتی چون انتگرال گرفتن چیزهای مهمی که برای زندگی لازم است آموزش داده شود مثل حقوق بیماران، حقوق شهروندی، اجرای عملی اطفای حریق، روش های مقابله با استرس، آموزش کمک های اولیه، آموزش تغذیه، آموزش پرهیز از خطر و امثالهم.