MBA در زندان

دنیای عجیبی است. در فاینشیال تایمز خواندم تعدادی از دانش آموختگان دانشکده های مطرح جهان در رشته مدیریت، تصمیم گرفته اند برای زندانیان کلاسMBAگذارند. شرط پذیرش هم این است که حتما درگذشته از محل خرید و فروش مواد مخدر درآمد خوبی داشته یا رهبری یک گروه آدمکش را برعهده داشته اند. خلاصه با این معیارها می خواهند افرادی که دارای شم تجاری (بازاریابی) یا رهبری هستند را از بقیه جدا کنند.  اینهم عکس آنها به همراه استادشانتفصیل داستان را به صورت فایل در اینجا گذاشتم.!mba-in-prison

mba-in-prison

تحصیل دکترای اقتصاد در خارج از کشور

فارغ از بحث های مربوط به خوبی یا بدی تحصیل دکتری، اگر به این نتیجه رسیده اید که قصد چنین کاری را در خارج از کشور دارید، با این سوال روبرو می شوید که به کجاها اپلای کنیم. با توجه به سوال دوستان توصیه های من مبتنی بر این است که در کدام دسته قرار می گیرید: دسته الف (معدل بالای 16، تافل بالای 600 و GRE بالای 1250 و توصیه نامه های خیلی خوب)، دسته ب (معدل پایین 16، تافل پایین 600، GRE زیر 1250 و توصیه نامه های متوسط). یک حالت خاص هم داشتن مقاله منتشره است. اگر مقاله چاپ شده در مجلات معتبر دارید، به نظر من هرجا که خواستید اپلای کنید. این حالت خیلی خاص و ا ستثنایی را کنار می گذاریم.

ادامه تحصیل در اروپا دارای مزیت سهولت اخذ ویزا و نزدیکی به ایران است مضاف بر اینکه معمولا برای اپلای در دانشگاه های اروپا هیچ هزینه ای پرداخت نمی شود و همه مدارک ارسالی برای اپلای می تواند کپی و غیراصل باشد. روشن است که بعد از اخذ پذیرش، مدارک اصلی را با مدارک کپی مطابقت می کنند. این درست در نقطه مقابل دانشگاه های آمریکاست که هزینه اپلای در آنها بسیار بالا است. بسیاری از دانشگاه اروپا ارسال مدارک از طریق ایمیل یا فکس را نیز قبول می کنند اما برای اپلای در آمریکا یا کانادا حتما باید از پست های مطمئن و گران استفاده کرد. به رغم این مزایا، باید مهمترین عیب آن را نیز در نظر گرفت و آنهم بازار بد کار است. بی تردید بازار کار اروپا بازار کساد و نامناسبی برای فارغ التحصیلان اقتصاد است و اگر قرار باشد کسی انتخاب شود، ترجیحا خود اروپایی ها انتخاب می شوند. بهترین بازار کار در آمریکا و کاناداست ولی شما با مدرک اروپایی بسیار بعید است که بتوانید در آنجا کار بیابید زیرا آنها به دانشگاه های خود اطمینان دارند. به لحاظ محتوا روز به روز به این باور می رسم که کیفیت دانشگاه های اروپا در یک حد متوسط خوبی است. شاید کیفیت دانشگاه ها در آمریکا خیلی متغیر باشد (بعضی جاها خیلی عالی و بعضی جاها خیلی بد) ولی ظاهرا در اروپا یک متوسط خوب عرضه می شود.

اگر قصد دارید که در اروپا ادامه تحصیل دهید، چنانچه در دسته الف قرار می گیرید، توصیه می کنم که یکی از دانشگاه های عضو شبکه ENTER و شبکه EDP و شبکه Edge را انتخاب کنید. این شبکه های دانشگاهی در بر دارنده بهترین دانشکده های اقتصاد اروپا هستند. تیلبورگ و LSE و کمبریج و استکلهم و بن دور از دسترس تر و دانشگاه بروکسل و بوکونی در ایتالیا سهل الوصول تر از بقیه هستند. با این قید که دانشگاه بروکسل معمولا بورس نمی دهد.

اگر در دسته ب قرار دارید و می خواهید که در اروپا تحصیل کنید، تعداد زیادی دانشگاه خوب پیش روی شما قرار دارد که کیفیت آموزش همه آنها تقریبا با هم برابر است و بیشتر تلاش فردی است که موفقیت آتی شما را تعیین می کند. به عبارت دیگر دانشگاه های ممتاز اروپا به شما کمک می کند تا شما فارغ از تلاش فردی در بازار کار جای مناسبی بیابید اما اگر در این دانشگاه ها به هر دلیل قرار نگرفتید، باید روی تلاش فردی خود حساب باز کنید مضاف بر اینکه کیفیت دانشگاه درجه دوم اروپا بسیار خوب و قابل قبول است و حداقل های آموزشی لازم را در اختیار می گذارد. اینجانب عمیقا با این دیدگاه رایج در ایران آشنا هستم که همه چیز را با معیار رتبه بندی دانشگاه ها می سنجند، اما در اروپا دانشگاه های خوب یک کیفیت متوسط قابل قبول را حتما رعایت می کنند.برای این دسته از دانشجویان در آلمان دانشگاه گوته فرانکفورت و دانشگاه بیلفلد توصیه می شود. در ایتالیا تعداد زیادی دانشگاه خوب نظیر میلان، Bergamo، Milan Bicco، Bolognia، ونیز، تورین، Trento قابل ذکر است. در هلند دانشگاه آمستردام، اراسموس، ماستریخت و در اطریش دانشگاه وین و در سوئیس دانشگاه سنت گالن گزینه های شناخته شده ای هستند. در سوئد، دانشگاه استکلهم، دانشگاه goteberg دانشگاه های خوب و در دسترسی هستند.

اگر قصد دارید در آمریکا ادامه تحصیل دهید، باید به این نکته توجه داشته باشید که هم هزینه اپلای یک محدودیت مالی جدی برای شما ایجاد می کند و هم شدت رقابت احتمال پذیرش را پایین می آورد. در مورد آمریکا اگر در دسته اول قرار دارید، طبیعی است که باید ترکیبی از 40 دانشگاه برتر آمریکا را انتخاب کنید. از این میان دانشگاه های برتر حتما مینه سوتا، بوستون و بوستون کالج و تگزاس در آستین را در نظر داشته باشید. اگر در دسته دوم قرار می گیرید باید حتما برای دانشگاه هایی اقدام کنید که شناخت خوبی از ایرانی ها دارند و افراد ذینفوذی می توانند پذیرش شما را تسهیل کنند. از اینرو به ترتیب دانشگاه های زیر را توصیه می کنم: 1) تگزاس در آستین، 2) ایلی نوی UIUC، 3) واشنگتن در سنت لوئیس، 4) دانشگاه رایس، 5) vanderbuilt، 6)Pen state، 7) دیویس، 8) دانشگاه آریزونا و دانشگاه دولتی آریزونا، 9) ویسکانسین در میلواکی و 10) suny at Albany و نهایتا دانشگاه ویرجینیاتک.

در کانادا برای دسته اول دانشگاه تورنتو، وسترن اونتاریو و بریتیش کلمبیا بهترین گزینه است ولی مک گیل را اصلا توصیه نمی کنم. برای دسته دوم بهترین گزینه سایمون فریزر است که هم دانشگاه خوبی است و هم خوب پذیرش می دهد و هم کمک مالی ارائه می کنند مضاف بر اینکه موقعیت جغرافیایی آن عالی است. پس از آن، دانشگاه اتاوا دانشگاه سهل الوصول و خوبی به نظر می رسد.

لینک شبکه ENTER: http://www.enter-programme.org/ 

لینک شبکه EDGE:  http://www.edge-page.net/

لینک شبکه EDP: http://www.edp-site.net/

ادامه داستان پادشاه عاشق

داستان شروع شده در پست قبل را ادامه دهم.

پادشاه آن نقاش را می خواهد و از او سراغ آن زن را می گیرد. نقاش می گوید که او دختر پادشاه چین است. پادشاه می گوید که چگونه می توان به وصال او رسید؟ نقاش می گوید باید از او سوالی کرد که نتواند جواب دهد. هر کس که بتواند چنین کاری بکند به همسری او خواهد رسید.

آنها بیست سوال آماده می کنند اما هیچ کدام موفق از آب در نمی آید. روز بعد پادشاه برای سوال آخر می آید و می گوید صبحدم سروشی در گوش من این سوال را گفت که پادشاهی عاشق زنی شده بود ولی این زن این شرط را گذارده بود که اگر آن پادشاه سوالی کند که آن زن نتواند آن را پاسخ دهد، به وصال او خواهد رسید. حال شما این سوال را جواب دهید؟؟؟

به این ترتیب پاشاه موفق می شود و آن زن زیبا روی را از آن خود می کند. آن زن بعدا اقشا می کند که اصل قضیه از ابتدا جعلی بوده است به این معنی که خود آن زن آن نقاش را به سمت پادشاه می فرستد! آن صبح دم که آن سروش آن سوال را در گوش پادشاه می خواند، در واقع خود آن زن بوده که می خواسته آن پادشاه برنده شود! اگر آن زن راهنمایی نمی کرد پادشاه که برنده نمی شد. اصلا آن زن عاشق پادشاه بوده و این تدابیر (یا حیله ها) را خود اندیشیده بود!

تفسیر استاد قمشه ای بسیار جالب بود.می گوید هرجا در ادبیات دختر پادشاه چین دیدید بدانید که غرض همان خداست. ارسال آن نقاش، همان ارسال پیامبران به سوی مردم است! اصلا خدا عاشق ماست که برای ما نبی فرستاده و به هر بهانه ما را به سمت خود می خواند! آن نجوای درگوشی صبحدم نیز مشابه تلقی آدم من ربه کلمات است! حضرت آدم از خود خدا کلماتی را آموخت تا با آن توبه کند نزد خدا!

یک نکته قشنگ هم در سخنرانی استاد بود که دریغم می آید شما را مهمان آن خوان نعمت نکنم! به قول استاد، این مطلب که آیا معراج پیامبر جسمانی است یا نه از اساس سوال غلطی است. سوال درست این است که آیا ما نیز می توانیم به معراج برویم یا نه!

دانستن و دیدن

تفریح امروز من شنیدن یک سخنرانی از دکتر الهی قمشه ای بود و چه نکات جالبی در آن بود. حیفم آمد که شما را هم در این لذت سهیم نکنم.

می گویند پادشاهی بود که از زنان بدش می آمد. طبیبان هرچه دوا دادند جواب نداد. نقاشی گفت من مشکل را چاره می کنم. دفتری از نقاشی داد که در میان صفحات آن عکس زنی زیبا در آن بود. پادشاه با دیدن آن عکس از هوش می رود تا بقیه داستان. از نقاش می پرسند که سر موفقیت تو چه بود؟ می گوید من آن چیزی را که دیگران می گفتند نشانش دادم تا آخر داستان.

در میان مثنوی شناسان این سوال جدی مطرح است که شمس در اولین دیدار خود به مولوی چه گفت که مولوی را تکان داد و متحول نمود. به تعبیر دکتر سروش چه کاری شمس کرد که مولوی حاضر به چنین قماری شد؟ استاد الهی قمشه ای تفسیر جالبی ارائه کرد. به تعبیر ایشان شمس به مولوی چیزی نگفت. گفتنی ها را مولوی می دانست بلکه شمس به او چیزی را نشان داد!

به تعبیر مولوی

ما در نماز سجده به دیدار می بریم

بیچاره آنکه سجده به دیوار می برد

 

قصه دیدار ابوسعید و بوعلی هم همین بود. مگر نه!

کلاس و مصاحبه با آلسینا

alesina1آلبرتو آلسینا یکی از مشهورترین افراد در عرصه اقتصاد سیاسی است که در هاروارد به تدریس و تحقیق مشغول است و ظاهرا رئیس دپارتمان اقتصاد آنجا نیز هست. این ترم وی در ایتالیا و در دانشگاه BOCCONI تدریس می کند که من هم با علاقه در این کلاس شرکت می کنم. برای دوستان ایرانی علاقه مند کلاس ها را ضبط کرده و تقریرات درس را اگر خدا بخواهد آماده خواهم نمود و در روزنامه منتشر خواهم ساخت.

 از ایشان وقتی برای مصاحبه اختصاصی برای روزنامه دنیای اقتصاد تقاضا کردم که با بزرگواری قبول کرد. زمان مصاحبه سه شنبه است. چنانچه سوالی در ذهن دارید که تمایل دارید دراین مصاحبه پرسیده شود، به من ایمیل بزنید.

صحنه ای عجیب و جالب

در میدان اصلی میلان گذر می کردم که از دور صحنه ای عجیب دیدم. نزدیک که آمدم با این صحنه روبرو شدم.dsc00093

آری به رغم باران شدید افراد زیادی روی زمین خوابیده بودند و افراد مرده را شبیه سازی کردند. کسی هم با پلاکارد در میان آنها راه می رفت. سوال کردم که روی پلاکارد چه نوشته گفتند نوشته در سال 2007 تعداد زیادی انسان بر اثر حوادث مختلف مرده اند که یک هو همه مردگان زنده شدند. هورا کشیدند و پلاستیک ها را به هوا انداختند و شادی کردند. این هم عکسی از این صحنه

dsc00095

توصیه هابز به مسئولین کشورمان

هابز: «هنگامی که اکثر مردم از قانون اطاعت می کنند، دولت می تواند آن قانون را به نحو موثر و نسبتا ارزان علیه افراد معدودی که قانون را می شکنند به کار گیرد. اما هنگامی که اطاعت از قانون در مقیاسی وسیع شکسته می شود، هیچ مقامی انقدر قوی نیست که بتواند مراقب همه باشد. در چنین شرایطی،  که از اثربخشی اجرای قانون دایما کاسته می شود، افراد بدون توجه به هرگونه قید مکتوب، انگیزه دارند تا منافع خود را دنبال کنند».

لطفا کسی این نکته را به مسئولین مملکت بفهماند.