اعتصابات دانشجویی و دانش آموزی در ایتالیا

این روزها اوضاع دانشگاه بهم ریخته بود. ریشه مسئله نیز تصمیم دولت برای کاهش بودجه تحقیق و آموزش است که به معنی کاهش بودجه مدارس، دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است. باید توجه داشت که دانشگاه ها در ایتالیا تقریبا همگی (به جز چند استثنا) دولتی هستند. در این کشورها طبیعی است که چنین تصمیمی با واکنش کسانی که زیان می کنند روبرو شود. لذا اساتید و دانشجویان متفقا تصمیم گرفتند که در سطح شهر راهپیمایی به راه اندازند و کلاس ها (خصوصا کلاس های بچه های لیسانس و فوق لیسانس) را تعطیل کنند. در دانشگاه مدام جلسات بررسی و مناظره و این حرفها بود که من چون زبان شان را نمی فهمیدم شرکت نکردم. در یک روز خاص نیز دانش آموزان و دانشجویان به خیابان ریختند. همانگونه که انتظار می رفت مشکل خاصی هم نبود. پلیس تظاهرات کنندگان را با فاصله دنبال می کرد و تا وقتی که خرابی ایجاد نکنند (شیشه بانکی را نشکنند) کاری ندارد. متاسفانه در جمهوری اسلامی همه چیزهای بدیهی فراموش شده که یکی از آنها نیز این است که مردم حق دارند تظاهرات مسالمت آمیز داشته باشند و پلیس نیز صرفا باید مواظب نظم عمومی باشد نه اینکه مردم عادی ازوجود پلیس احساس ناامنی کنند و وقتی پلیس دیدند فرار کنند. در میلان در یکی دو جا تظاهر کنندگان خواسته بودند حرکت مترو یا کل خیابان را متوقف کنند که به صورت طبیعی با پلیس درگیر شدند. در شهر رم داستان وجه دیگری نیز داشت و آن اینکه میان دانشجویان هوادار دولت و مخالفین هم درگیری ایجاد شده بود. چپی ها دانشجویان هوادار دولت را به خیانت و نادیده گرفتن مصالح صنفی متهم کرده بودند و قضیه خشونت بارتر از جاهای دیگر شده بود. بهانه همه مخالفت ها این است که چرا دولت مبالغ هنگفتی را به بانکها کمک می کند اما وقتی نوبت به قشر ضعیف فرهنگی می رسد ادعا می کند که پول نیست و بالاخره باید از جایی بودجه را کم کرد. اما گمان می کنم که در حاق واقع این قضیه بخشی از برنامه بزرگتر دولت راست گرای کنونی برای رقابتی تر کردن اقتصاد و کاهش مداخلات دولت و کاهش سوسیالیسم در کشور ایتالیا باشد (البته مطمئن نیستم).

در هر صورت فارغ از این فشارها دیروز پارلمان طرح مذکور را تصویب کرد و این مسئله به یک قانون تبدیل شد. حال همه منتظرند که پیامد آن را شاهد باشند. پیامد بد آن برای دانشجویان ایرانی این است که به احتمال زیاد ازسال بعد تعداد کمک های مالی برای دوره دکترا و احیانا فوق لیسانس به مراتب کاهش خواهد یافت. برای ما هم این احتمال هست که برنامه اعزام به کشورهای خارج (خصوصا آمریکا) در سال دوم با مشکل روبرو شود و ناچار شویم کشورهای کم خرج تر اروپایی را انتخاب کنیم.

ابعاد اقتصادي قرارداد تركمانچاي

ما هرگاه نام قرارداد تركمانچاي را مي شنويم ابعاد سياسي اين قرارداد را به خاطر مي آوريم (نظير جدا شدن بخش هايي از سرزمين مادري ايران) اما اين قرارداد بندهاي اقتصادي نيز داشت كه يكي از آنها ممنوع شدن دولت ايران از استفاده از محدوديت هاي تجاري در برابر كالاهاي روسي بود. ايران نمي توانست واردات كالاهاي روسي را محدود كند و همچنين نمي توانست تعرفه بالا براي آنها وضع كند. نتيجه اين وضع آن شد كه سهم واردات ايران از روسيه در اواخر دهه 20 از قرن بيستم، حدود 32 درصد بود.

مسلمان هند و پاكستان

از همسايه و هم دانشگاهي هندي ام كه مسلمان نيز هست شنيدم كه مي گفت: وقتي ميان پاكستان و هند مسابقه ورزشي برقرار است، وقتي پاكستان پيروز مي شود، مسلمانان هند جشن گرفته و در خيابان به هم شيريني مي دهند و فشفشه هوا مي كنند اما وقتي كه هند پيروز مي شود هندوها جشن مي گيرند.

اين واقعيت نشان مي دهد كه مسلمانان هند، با آنكه در هند زندگي مي كنند خود را متعلق به آنجا نمي دانند كمااينكه اين دوست ما مي گفت كه با اينكه نظام هند سكولار و بي طرف مذهبي است و مسلمانان هند قريب 30 درصد جمعيت آنجا را تشكيل داده و مهمترين شركت هاي تجاري هندي متعلق به مسلمانان است، ولي اين كشور نهايتا مال هندوهاست. آري ظاهرا دل و جان مسلمانان هند در پاكستان است با وجود آنكه دولت هند براي جذب مسلمانان هند اقدام به ايجاد و ساخت بيمارستان، دانشگاه، مدرسه و امثالهم در مناطق مسلمان نشين كرده است.

دوست ما مي گفت كه دائما اخبار پاكستان را مي خوانده اما اخيرا ديگر رغبتي به خواندن آن ندارد چرا كه دائما اخبار منفي از آنجا مي شنود و آزرده مي شود. وضعيت اقتصادي پاكستان بسيار خراب است. آصف زرداري به نقل او، فاسدترين رئيس جمهور دنياست. سياست مداران هند به جزو پرويز مشرف عموما از 18 خانواده پولدار هستند. مثلا بي نظير بوتو از خانواده اي است كه اكثر زمين هاي ايالت سند را در اختيار دارد. يا گيلاني وي نيز از خانواده اي است كه صنايع بزرگ را در اختيار دارند. دوست ما همانند ديگر آدم هايي كه ديدم ضد آمريكايي است و مي گفت مشرف خوب نبود چون با آمريكا همكاري كرد ولي لااقل فاسد و دزد نبود.

ميلان نامه 3- فوتبال

ميلان است و فوتبالش. تقريبا تب فوتبال در همه جاي اين شهر ديده مي شود. اگر ايتاليايي بلد بودم بهتر مي توانستم وضع موجود را بفهمم فقط اينقدر بگويم كه بازي اينترميلان و آث ميلان را تقريبا در تمام شبكه هاي تلويزيوني پخش مي كردند. (شرمنده من خبر نشدم و تلويزيون اتاق هم خراب بود). اينها يك طرف. در ميلان ميدان اصلي جاي جالب و ديدني است به اسم DUOMO . اينجا مركز ميلان است. يك تلويزيون به چه بزرگ در آنجا نصب است و موقع فوتبال مردم در آنجا جمع مي شوند. دفعه بعد بايد حواسم جمع باشد كه براي بازي ديدن به آنجا بروم. فرداي روز مسابقه خبر اول همه روزنامه ها گل رونالدينيو بود. حيف كه من اين بازي را نديدم. رفتم كلاه بخرم چون هوا كمي سرد بود. حق انتخاب خيلي نبود. بايد ميان كلاه هاي هواداران اينتر و آث ميلان يكي را انتخاب مي كردم. من هم آن را انتخاب كردم كه نوشته بود Milano. بهرحال فوتبال در اينجا مقوله اي بسيار جدي است و صنعت پول درآوري است. بالاخره ايتاليا است وfootbal

ميلان نامه 2- ترافيك و حمل و نقل

قبل از آمدن اينجا شنيده بودم كه ايتاليا وضع خيلي بهم ريخته اي دارد و نشان آنهم ترافيك است. راستش را بخواهيد در ميلان من ترافيكي نديدم. (دوستم مي گويد در راههاي منتهي به ميلان صبح ها ترافيك هست). حركت وسايل نقليه داخل شهر بسيار روان است و ماشين ها بسيار مرتب و منظم حركت مي كنند و خيلي خيلي مراقب عابر پياده هستند. اين يكي واقعا تحسين كردني است. مترو و اتوبوسها و ترامواهاي شهري نيازهاي حمل و نقل را به خوبي برآورده مي كنند و از اين حيث بسيار خوب هستند اگرچه مترو تهران و اتوبوس هاي ما ترو تميزتر و شيك تر مي باشند. ضمنا تا يادم نرفته بگويم كه قيمت بليط مترو يا اتوبوس در اينجا 1 يورو است. حال مقايسه كنيد آن را با قيمت ناچيز بليط مترو و اتوبوس در تهران! تا همين جا 60 يورو بابت حمل و نقل هزينه كرده ام (ظرف دو هفته). نكته جالب توجه حجم بالاي موتور سوارها در شهر است. جايتان خالي موتور وسپا هم در اينجا هنوز هست ولي در حال حركت نديده ام تا مقايسه كنم چقدر دود توليد مي كند. نكته خيلي مهم اين است كه همه موتورسوارها كلاه ايمني دارند و اين هيچ استثنايي ندارد (هم سرنشين و هم راننده). با دوستم خواستيم با موتور به جايي رويم، گفت بگذار بروم خانه كلاه بردارم و بياورم در حالي كه خانه اش تقريبا از دانشكده دور بود. دوچرخه نيز در اينجا خيلي متداول است و من كه دائما وسوسه اين هستم يك دوچرخه بگيرم. نرخ دزدي دوچرخه خيلي بالاست. همه ادارات در مقابل درب ورود، جايي را گذاشته اند تا دوچرخه را به آنجا زنجير كنيد. استاد ما هم كه دوچرخه سوار است به من توصيه مي كرد دوچرخه نو و گران نخر كه خيلي در چشم نباشد! مضاف بر اينكه قفل حسابي به آن بزن! نكته جالب توجه ديگر توجه نصف و نيمه به چراغ عابر پياده است. در اينجا چيز متداولي است كه عابرين پياده وقتي مي بينند ماشيني نمي آيد چراغ قرمز عابر پياده را ناديده بگيرند البته برخي بازهم مي ايستند اما نيمي مي روند. وقتي چنين چيزي را اولين بار ديدم به همكلاسي ام كه همراهم بود گفتم چرا وضع اينگونه است. گفت چون ايتاليايي ها با قانون خداحافظي كرده اند. سعيد هم از قول استادشان مي گفت كه فلان مسئله همانند ايتاليايي هاست كه هر وقت يك قانون بر آنها وضع مي شوند، مي گردند تا راه فرار براي آن پيدا كنند. نكته درخور توجه حضور پليس در كل شهر است بماند كه در مقابل ساختمان هاي مهم نيروي نظامي علاوه بر پليس حضور دارد آنهم با همان جيپ هاي نظامي مخصوص. از يكي از آنها آدرسي را سوال كردم. اول به حالت خبردار ايستاد و يك سلام نظامي داد و بعد به من آدرس را نشان داد (كيف كردم). محل زندگي من نزديك يك ميدان است . همين كه چراغ راهنمايي در اينجا قطع مي شود، منطقه پر از پليس راهنمايي با لباس هاي شيك مي شود و رفت و آمد ماشين ها را با حساسيت خيلي زياد كنترل مي كنند.

ميلان نامه 1- ايتاليايي ها

يكي از محاسن ادامه تحصيل در خارج از كشور اين است كه تا مدتها شما چيزهاي جديد مي بينيد و دائما در حال يادگرفتن مسائل جديد هستيد. به اعتقاد من، اين امور به اندازه يك فوق ليسانس ارزش دارد و اين اطلاعات پشتوانه اي است كه در كل زندگي بدرد مي خورد. از اين پس تلاش خواهم كرد تا به تدريج برخي از آنها را به اختصار براي شما هم بيان كنم.

مردم ايتاليا به وضوح قادر به صحبت به انگليسي نيستند. از اين حيث زندگي براي يك خارجيي كه ايتاليايي نداند، بسيار مشكل است. مي توان ادعا كرد كه ايراني ها انگليسي بهتري مي دانند تا ايتاليايي ها. همين امر شما را ملزم مي كند تا به هر نحو كه شده تا حدي ايتاليايي بياموزيد.

بوروكراسي حاكم بر ايتاليا بسيار مزخرف است. ادارات اينجا از صبح حدود 8:30 تا ظهر يعني ساعت 1 و يا 2 كار مي كنند. به جز بانكها كه حساب كتاب بهتري دارند، بقيه آنها فشل هستند و همواره بايد تلاش كني كه در طول نيم روز كارهايت را انجام دهي.

هنوز زود است كه در مورد تبعيض نژادي و اين حرفها صحبت كنم اما من حقيقتش در اين دو هفته چيزي نديدم ولي اين تصور كه در ايران رواج دارد كه ايتاليايي ها كاملا مثل ما ايراني هستند نيز صددرصد درست نيست. نه آنقدر خونگرم كه تصور مي شود و نه آنقدر يخ و سرد كه خيلي از اروپايي ها هستند. كلا آدم هاي مثبتي هستند و سروكله زدن با آنها بد نيست. يك شوخي ميان ايراني هاي اينجا وجود دارد كه ايتاليا را جمهوري غير اسلامي ايران توصيف مي كنند. آنها با تجربه تر از من هستند ولي برخي حقايق در اين شوخي هست و برخي حقايق هم نيست.

از اين پس در ميلان

از 30 شهريور يا 20 سپتامبر به ميلان در ايتاليا آمده ام و دوره دكتراي اقتصاد را در دانشگاه دولتي ميلان آغاز كرده ام. دليل اين انتخاب هم اين بود كه از ميان دوره هايي كه در اروپا و آمريكا پذيرش گرفتم، تنها در اينجا كمك مالي دريافت كردم. به صورت طبيعي بقيه را رد كردم و اين را انتخاب نمودم. مضاف بر اينكه ويزاي ايتاليا تقريبا بدون ريسك بود.

دوره دكتري ما توسط دانشكده اقتصاد كه بخشي از مدرسه عالي علوم اجتماعي است ارائه مي شود. شكر خدا فعلا راضيم و به نظرم انتخاب خوبي بود. بهترين راه توصيف دانشكده ما، تشبيه آن به دانشكده هاي دانشگاه تهران است. دانشگاه دولتي ميلان شايد قديمي ترين دانشگاه شهر ميلان باشد. ساختمان هاي آن شبيه ساختمان هاي دانشگاه تهران قديمي است و پرسنل آن نيز يادآور پرسنل دانشگاه تهران هستند با آن لباس هاي مخصوص. در عين حال بايد اذعان كرد كه دانشگاه Bocconi در اين شهر بهتر از دانشكده ماست و پر پرستيژترين دانشكده ميلان محسوب مي شود و مي توان آن را به دانشگاه شريف تشبيه نمود. همه چيز شيك و رو به راه و خيلي از پرسنل آن به راحتي به انگليسي صحبت مي كنند در حاليكه در دانشكده ما همه پرسنل نمي توانند انگليسي تكلم كنند. بهرحال، خود شهر ميلان به شهر دانشگاه ها معروف است. ارتباطات دانشكده ما بسيار خوبست و اين يك مزيت بزرگ براي من به حساب مي آيد. نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد، تاكيد اين دانشكده بر تحقيقات ميان رشته اي است كه آن را از دانشكده هاي ديگر ايتاليا ممتاز مي كند. دانشكده ما ارتباطات بسيار نزديك و وثيقي با دانشكده علوم سياسي، دانشكده جامعه شناسي و دانشكده مطالعه نيروي كار دارد و براي اين همكاري ارزش بسيار قائل است.

مدرسه عالي علوم اجتماعي بر جذب دانشجويان خارجي و بين المللي شدن تاكيد فراوان دارد و حسابي ما را تحويل مي گيرند. امسال 7 نفر دانشجوي دكترا هستيم كه سه نفر ما ايتاليايي، يك نفر يوناني و يك نفر گرجي و يك نفر روماني (+ من) هستند. تعداد هيات علمي اينجا زياد است و آدم هاي حسابي زياد دارند. در هر حال فعلا نظرم مثبت است ولي چون هنوز اطلاعاتم كم است خيلي نمي توانم با قاطعيت اظهار نظر كنم. زماني كه نوبت اپلاي براي اروپا نزديك شد، ارزيابي دقيق تر خودم را عرضه خواهم كرد تا اگر كسي علاقه مند بود اقدام كند بداند.

سلسله مقالات آشنايي با حقوق و اقتصاد

بي ترديد بهترين كتاب براي آشنايي با اين مسئله كه اقتصاد چگونه مي تواند در عرصه حقوق كاربرد داشته باشد، كتاب كوتر و يولن است. كتابي مفصل (550 صفحه) است. مدتي را صرف كردم و كتاب مذكور را خواندم. خوشبختانه آن را تا جاي ممكن تلخيص كردم. صفحه اقتصاد سياسي روزنامه دنياي اقتصاد آن را به صورت پاورقي منتشر مي كند. مقاله اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم،هفتم،

اقتصاد سياسي بانك مركزي

در اين سرمقاله با نگاه اقتصاد سياسي، ضرورت استقلال بانك مركزي را برشمردم.

استقلال بانك مركزي

در اين سرمقاله حرف هاي كلي در مورد استقلال بانك مركزي نزده ام بلكه تفكيك مهم استقلال در هدف گذاري و استقلال عملياتي را بيان كردم. تا كنون نديده بودم كسي در ايران اين نكته را بيان كرده باشد.

« Older entries