مرکزی برای کمک به انتشار مقاله و مدارک اپلای

دوستان ما مرکزی را راه انداخته اند تا به ایرانی ها کمک کند مدارک خود را برای اپلای به شکل مناسبی تهیه کنند، SOP را اصلاح کنند و حتی مقالات آنها را برای درج در ژورنال های آکادمیک اصلاح نمایند. مشکل خیلی ها این است که به درستی نمی دانند چطور SOP بنویسند و یا مدارک اپلای را آماده کنند و به همین دلیل به رغم شایستگی علمی به سادگی رد می شوند. این مرکز می تواند این خلا را جبران کند. لینک آن این است :

http://editingexperts.org/

معرفی کتاب- تبهکاران اقتصادی

در مدتی که در تهران بودم چند کتاب فارسی خواندم که از یکی بیش از بقیه لذت بردم. کتاب مورد نظر کتاب تبهکاران اقتصادی است که توسط دکتر قبادی به نحوی تحسین آمیز ترجمه شده است. محتوای کتاب واقعا مثل یک رمان جذاب است اگرچه یک کتاب نسبتا جدی در اقتصاد توسعه به شمار می رود. در رستاک این کتاب را معرفی کرده ام. علاقه مندان می توانند آن را از انتشارات نگاه معاصر و کتابفروشی هایی که آن را توزیع می کنند تهیه کنند.

کشکولیات 1

–          با دوستی در مورد وضعیت روشنفکری و حلقه های فکری در زمان حاضر صحبت می کردیم. تعبیر قشنگی داشت. می گفت قبلا که حلقه ها به شکل رسمی وجود داشت مثل حلقه کیان، حلقه مرکز تحقیقات استراتژیک و امثالهم وضعیت شبیه این بود که لشکر روشنفکری وجود داشت. اما با انحلال همه این کانون ها وضعیت پارتیزانی شده است. همه آن افراد هستند و رشد و گسترش یافته اند اما انفرادی یا در جمع های کوچک و به شکل غیررسمی فعالیت دارند.

–          به دوستی گفتم فیلترشکن داری؟ گفت نه چون چندان نیازی ندارم. می شود در خلوت آبستن شد اما نهایتا زایمان و بچه حاصله علنی خواهد بود. خیلی اخبار سانسور می شود اما تبعات آن نهایتا علنی خواهد بود و غیرقابل انکار.

–          به روستایی در فشم رفتیم، خواستیم ماشین را در جایی پارک کنیم که دیدیم روی دیوار نوشته: «خطر حمله با بیل!»

–          به دلیلی سروکارمان به یک دکتر جراح افتاد. با تعجب دیدیم که اطلاعات بیماران را در کامپیوتر ثبت می کند. در اتاق انتظار نیز کتاب تالیفی و مجموعه مقالات سمیناری که دبیری اش را بر عهده داشت وجود داشت که نگاهی انداختم. وقتی داخل شدیم متوجه شدیم که با دکتری محقق روبرو هستیم که برخلاف دیگر پزشکان به تحقیق نیز بها می دهد و به تنهایی تلاش می کند بانک اطلاعاتی و آماری از بیماران تهیه کرده و بر اساس آن استنتاجات آماری در مورد درمانها صورت دهد. می گفت که مقاله اش در کنگره پزشکی در اروپا در ماه سپتامبر پذیرفته شده است. برایم جالب بود. اظهار تاسف می کرد که چطور دکترهای داروساز در نقش بقال دارو ظاهر شده اند و هیچ کار علمی نمی کنند. وی خود را نسل واسطی می دانست و امیدوار بود که نسل بعد پزشکان محقق باشند.

–          کارهای شهردار تهران در گسترش حمل و نقل عمومی واقعا تحسین برانگیز است. کافی است که فقط عقل و علم را حرمت بنهیم آن وقت خواهیم دید که کارشناسان و متخصصین موجود با دانش موجود چقدر راهگشا خواهند بود.

–          مردم عادی می فهمند که تازه به دوران رسیدگی در عرصه ثروت چه عواقب بدی دارد اما متوجه نیستند که همین تازه به دوران رسیدگی در عرصه سیاست و قدرت چه عواقب بدتری دارد!

سرمقاله های من- امور اداری را تسهیل کنیم

در این سرمقاله یک گام کوچک که می تواند آسودگی زیادی در زندگی شهری فراهم کند را معرفی کرده ام.

تحریم مهم است!

بعضی باورهای عجیب و غیرعادی چنان توسط حکومت ترویج شده که وقتی آدمی از زبان اقشار تحصیل کرده می شنود شاخ در می آورد. مثلا خیلی آدم های موجه و معقول می گویند «این تحریم ها را فرصتی برای توسعه صنعت می کنیم. وقتی از خارج قطع امید شود مجبور می شویم خودمان راه هایی را بیابیم !» این حرف آنقدر غلط و رایج است که آدمی نمی داند چطور آن را رد کند. مثل این می ماند که کسی بگوید خوب کنکور قبول نشدم اشکال ندارد که دانشگاه نمی روم و از مزیت استاد بی بهره ام اما در عوض آنقدر به خودم فشار می آورم و با کتاب و جزوه خودم درس می خوانم تا نه تنها متکی به استاد بار نیایم بلکه مثل آقای ملکیان فرد خودخوانده ای شوم!

خطایی که در این استدلال وجود دارد خطای تعمیم مسائل جزئی به مسائل کلی است. درست است که می گویند نیاز مادر اختراع است و مثلا در یک جنگ طارق کشتی ها را آتش زد تا سربازان امیدی به عقب نشینی نداشته باشند و به همین دلیل پیروز شدند اما اینها قاعده ای برای روال کلی و سطح کلان نمی شود.در سطح کلان افزایش بهره وری و تولید منوط به ورود تکنولوژی و سرمایه گذاری خارجی است که اگر این امر تضعیف شود اقتصاد توسعه نمی یابد. اگر واقعا حکومت و معتقدین گزاره فوق، به آن گزاره ایمان دارند بهتر است درهای اقتصاد را خود داوطلبانه ببندند و منتظر تحریم نمانند تا رشد بیشتری را تجربه کنند!

آدمی وقتی تاریخ توسعه چنین در چند دهه اخیر را می خواند یکی از عوامل – تاکید می کنم تنها یکی از عوامل- این توسعه، عادی سازی روابط با آمریکا با آمدن نیکسون به چین بود. محققین این امر را زمینه ساز و تسهیل کننده ورود تکنولوژی پیشرفته به چین می دانند که در کنار بقیه عوامل توانست معجزه چین را رقم زند.

سرمقاله های من- پیرامون انتقال کارکنان دولت

در این سرمقاله پیرامون انتقال کارکنان دولت نوشته ام. صرفا اعتراض نکرده ام و یکی دو پیشنهاد هم داده ام. نظرتان چیست؟

تشخیص فریب های سیاسی

شیطنت و شیادی در عرصه سیاست خصوصا سیاست ایران فراوان است و یکی از واقعا اصلاح گری ها کمک به همدیگر در شناخت و تشخیص آنهاست. یکی از مفاهیم بنیادین و در عین حال ساده و ابتدایی علم اقتصاد به ما در تشخیص یکی از مصادیق فریب های سیاسی یاری می کند و آن مفهوم، مطلوبیت است. مقصود این است که همه انسانها از چیزی بسته به نوع شخصیت و علایق، تربیت و غیره حظ و لذت می برد. در اقتصاد اصطلاحا می گویند مطلوبیت کسب می کند. نکته مهم این است که محتوای این تابع مطلوبیت برای افراد مختلف می تواند متفاوت باشد. مثلا بیایید این قول مشهور را در نظر بگیریم و بپذیریم که انسانها عموما در جوانی بیشتر مجذوب شهوت جنسی، در میانسالی بیشتر مجذوب ثروت و تنعم مادی و در سنین بالا مجذوب قدرت، احترام و اعتبار اجتماعی می شوند. گرچه همه این امور در همه سنین مطلوبند اما اهمیت هر کدام در یک مقطع سنی بیشتر می شود.

حال اگر یک جوان به سادگی دست رد به پیشنهاد کسب یک موقعیت سازمانی بزند، فداکاری و خویشتن داری بزرگی نکرده است کمااینکه برای یک فرد مسن خودداری و چشم پوشی از ثروت اهمیت چندانی ندارد و خیلی نشان از بزرگی و بزرگ منشی نمی دهد. به همین سیاق کسی را در نظر بگیرید که بنا به تربیت و نوع اجتماع پذیری اش، از ترویج و گسترش یک خط فکر، یک ایدئولوژی و یک مرام بیشتر مطلوبیت کسب می کند تا سوار شدن بر یک ماشین جدید و گران قیمت. مثلا وی از اینکه تریبونی در سطح جهانی پیدا کند و یک فحش به اسرائیل دهد بیشتر مطلوبیت کسب می کند تا اینکه خانه ای ویلایی و مجلل داشته باشد. در این حالت، ساده زیستی وی مزیت مهمی به شمار نمی آید. اگر شرایط سیاسی به گونه ای باشد که این ساده زیستی بتواند امتیازی برای رسیدن به موقعیتی برای آن امر مهمتر مثلا دستیابی به تریبون های بین المللی فراهم کند که دیگر به هیچ عنوان مزیت نیست بلکه فرد می تواند به طور استراتژیک یعنی با محاسبه هزینه فایده خط مشی ساده زیستی را اتخاذ کند تا به آن امر مهمتر دست یابد. نتیجه اول اینکه ساده زیستی فی نفسه مزیت نیست و نشان از گذشت و خویشتن داری نمی دهد. نتیجه دوم اینکه وقتی می خواهیم به ارزیابی سیاست مداران بپردازیم باید با فرض اینکه وی می خواهد غریزه طبیعی و مشروع کسب قدرت خود را ارضا کند بیش از اینکه نگاه کنیم که آیا ساده زیست است یا تجملاتی باید به این نگاه کنیم که چقدر در بازی سیاست اهل رعایت قواعد اخلاقی، حقوقی و قانونی است. درست است که ساده زیستی می تواند سیگنال (علامتی) از توجه فرد به ملاحظات اخلاقی و قانونی در جمع آوری ثروت بدهد اما اولا این سیگنال کامل نیست و می تواند کاملا مخدوش باشد مثلا ساده زیستی فرد از بی عرضگی در جمع ثروت حکایت کند.

علم اقتصاد به ما می آموزد که انسانها در پی حداکثرکردن مطلوبیت شان هستند. این به معنی آنست که آن فرد میانسال تلاشش را می کند تا بهینه ترین شیوه را برای کسب حداکثر ثروت پیدا کند و آن مسیر را دنبال نماید. آن شخص کهنسال نیز تلاش می کند تا حداکثر قدرت را بدست آورد. این تلاش های حداکثر سازی ثروت و قدرت بی محدودیت نیست. مثلا شما بسته به ساختارهای سیاسی با محدودیت های مختلفی رو به رو هستید. مثلا در جوامع دمکراتیک کسب قدرت منوط به جلب رای توده مردم است و در جوامع غیردمکراتیک منوط به متقاعد کردن کانون های قدرت و تصرف این کانون ها… . لذا اصولا حداکثرسازی به شکل مقید صورت می گیرد نه نامقید (یعنی محدود به قیودی است قیود امکان پذیری). غیر از قیود امکان پذیری قیود دیگری نیز هستند که قانون، حقوق و اخلاق ناشی می شوند. مثلا درست است که همه تلاش می کنند ثروت خود را حداکثر کنند اما اخلاق و حقوق و عرف مانع می شود تا با تمسک به دزدی این کار صورت گیرد. مشابه همین قیود نیز در عرصه سیاست حاکم است. مثلا اخلاقا مذموم است که شما به قدرت برسید از طریق کشتن رقبا، تهمت زدن و تخریب آنها، انحصار وسایل ارتباط جمعی، اعمال شکنجه و مجازات ها و محدودیت های مختلف برای رقبا و هواداران رقبای سیاسی. نکته مهم در این توصیف ساده اینجاست که دقیقا همانقدر که دزدی برای کسب ثروت زشت است، شکستن حریم های اخلاقی و قانونی برای کسب قدرت نیز مذموم است. همانگونه که دزدی به قصد توزیع آن به فقرا توجیه کننده این عمل نیست، کسب قدرت به شکل غیراخلاقی و غیرقانونی برای ترویج یک سری ارزش های محبوب ناپسند می باشد و پذیرفتنی نیست. باید بیاموزیم که فساد سیاسی را همانقدر جدی بگیریم که فساد مالی را جدی می گیریم و در عرصه سیاست بیشتر دلنگران فساد سیاسی باشیم تا فساد مالی و فریب کسانی را نخوریم که ساده زیستی و سلامت در جمع ثروت را پوششی برای فساد سیاسی قرار می دهند. ضعف بزرگ انسانها در این است که تخلف در حوزه ثروت را به سادگی می فهمند و قبح آن را در می یابند و تخلف در حوزه قدرت و سیاست را به این سادگی متوجه نمی شوند. در حوزه ثروت اندوزی چون اعمال و تبلورات آن نظیر خانه بزرگ، ماشین گران بروز فیزیکی و تجسمی دارند، تشخیص راحت تر و خودفریبی و توجیه خود سخت تر است در حالیکه در عرصه سیاست چون قدرت بیشتر با اراده ها سروکار دارد کمتر بروز فیزیکی می یابد و از این رو تشخیص آن سخت تر و امکان خودفریبی تحت عناوینی چون مصلحت کشور، منافع ملی، تعالی یک ایدئولوژی یا مرام فکری بیشتر می شود.

دقیقا به دلیل همین ملاحظه است که رهبران سیاسی ایران به طور سنتی به مسئولین توصیه می کنند مشی ساده زیستی داشته باشند چون مردم نسبت به فساد مالی سریع تر واکنش نشان می دهند تا فساد سیاسی. دقیقا در همین جهت است که آرزوی مخالفین سیاسی کشف و شناخت فسادهای سیاسی مسئولین است تا روی آنها بتوانند بهتر تبلیغ کرده و هوادار جمع کنند.

سرمقاله های من- ناکارایی کمک نقدی در گسترش جمعیت

در این سرمقاله به این مسئله پرداخته ام که طرح احمدی نژاد نمی تواند موجب رشد جمعیت شود. در آنجا به مقاله ای از دکتر اصفهانی ارجاع دادم. نکته جالب اینجاست که امروز دیدم دکتر اصفهانی در مصاحبه ای با دنیای اقتصاد دقیقا همین موضع من را اتخاذ کرده است.