آدم خوب-آدم بد

نمی دانم که این مطلب تکراری است یا نه. یادم است وقتی که در بروکسل دنبال خانه می گشتم آژانس مسکنی که مرا برای یافتن خانه راهنمایی می کرد به آپارتمانی برد و در تعریف آن آپارتمان گفت که این محل از حیث امنیت خوب است زیرا آدم های خوبی در آن تردد می کنند مقصود وی دیپلمات های مستقر در بروکسل بودند زیرا خانه مذکور دقیقا در محل نهادهای اروپایی (کمیسیون اروپا و پارلمان) قرار داشت و به آنجا مشرف بود. وقتی به تورین آمدم آژانس مسکن گفت احتمالا در منطقه فلان خانه نمی خواهی. در آنجا مهاجران زندگی می کنند که معمولا فقیر هستند و ناامن تر است. به ذهنم رسید که مقصود از خوبی و بدی آدم ها در این تعاریف چیست؟  آیا دیپلمات ها خوبند چون ذاتن خوب هستند یا چون حقوق بالایی دارند حدود 5000 یورو و برای شان نمی صرفد دزدی کنند؟ اگر آنها درآمدی در حد افراد فقیر داشتند بازهم خوب می بودند؟ و بر عکس. سپس این سوال به ذهنم  رسید که ما به چه معنا خوب هستیم و خلافکار نیستیم؟ آیا آدم نمی کشیم به خاطر اینکه می ترسیم گیر بیافتیم و مجازات شویم یا از آدم کشتن متنفریم؟ دزدی چطور؟ اگر از نوع دیوار بالا رفتن باشد بله اهلش نیستیم آیا به دلیل ریسک آن و مخاطرات آنست یا آن را درست نمی دانیم. اگر به شکل کم کاری باشد چی؟ اگر به شکل دور زدن سیستم برای گرفتن یک پروژه پولساز، ایجاد ارتباط برای کار یافتن و از اینها باشد چطور؟ حال به خلاف های کوچک تر برسیم. پارک در محلی که باید پول دهیم ولی نمی دهیم به این دلیل که فکر می کنیم در آن منطقه پلیس نمی آید تا پرداخت و یا عدم پرداخت پول پارکینگ را چک کند؟ چندی است به این چیزها فکر می کنم و جوابی ندارم. قاعدتا باید فیلسوفان اخلاق به این حرفها پرداخته باشند من که خبر ندارم

۱ دیدگاه

  1. زهره سالارمقدم said,

    مِی 12, 2012 در 9:20 ق.ظ.

    سلام به شما. یه دیالوگ در سریال پرستاران بود با این مضمون: اون آدم بدی نیست فقط روزای بدی داشته.


بیان دیدگاه