مقایسه ما و آنها

برای امثال من که ایران دغدغه ای اصلی است مقایسه کشورهای توسعه یافته و کشور خودمان مسئله ای جدی است. اگر بخواهم یافته خودم را (تا الان) خلاصه کنم باید بگویم: فرق ایران با کشورهای توسعه یافته اروپایی (تا جایی که من فهمیدم) در عملکرد نهادهاست. یعنی اینکه ما تقریبا همه نهادهایی که در این کشورها هست را داریم ولی این نهادها کارکرد لازم را ندارند در حالیکه در کشورهای توسعه یافته این نهادها کارکرد مورد نظر را (تقریبا) دارند. از این رو مسئله ایران با بسیاری از کشورهای در حال توسعه متفاوت است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اصولا نهادهای لازم برای رشد و پیشرفت وجود ندارد و باید ایجاد شود اما در ایران این کار از زمان رضاشاه انجام شده و نهادهای لازم و اساسی ایجاد شده است. مسئله این است که سیستم سیاسی مانع می شود تا این نهادها بتوانند به خوبی کار کنند. دادگستری، پلیس، آموزش و پرورش، مراکز تحقیقاتی، دانشگاه ها، سازمان های محیط زیستی، دولت و نهادهای دولتی …. همه نهادهای مهمی هستند که وقتی نسبتا درست کار کنند رشد و توسعه نیز به دنبال آن می آید. هم اکنون دولت نمی گذارد بانک مرکزی با همین تخصص موجودش درست کار کند. دادگستری نیز با همین مشکل روبروست. مراکز تحقیقاتی، آموزش و پروش و اکثر نهادها با سیاست گلاویز هستند و به همین دلیل ایفای نقش درستی ندارند.
نکته دوم هم اینکه مورد ایتالیا (و اسپانیا و …) برای ما بسیار درس آموز است. آنها توانسته اند به یمن این نهادهای نسبتا خوب علی رغم ایده آل نبودن آدمها رشد و توسعه یابند. شاید بتوان ادعا کرد که بین آلمانی ها و ایتالیایی ها از حیث تقید به قانون و دیسیپلین تفاوت جدی وجود دارد. یک دوست آلمانی به من می گفت مردم دنیا می گویند آلمانی ها خشن هستند. ما خشن نیستیم. ما فقط یک چیز داریم و بس. آنهم قانون و دیسیپلین است. در حالیکه دوست ایتالیایی من هنگامی که از چراغ قرمز عابر رد می شد به خنده می گفت که ما ایتالیایی ها با قانون خداحافظی کرده ایم. این دوستم نیز اغراق می کرد.
این تفکیک (کمی اغراق شده) را داشته باشید. وقتی به مسئله ایران می رسیم بسیاری می گویند که مشکل اساسی فرهنگ است و ایده آل رفتار نکردن آدمها. تا وقتی مردم آنقدر تربیت نشوند که از خط عابر گذر کنند توسعه نمی یابیم و … . به نظرم مورد ایتالیا و بسیاری کشورهای دیگر نشان می دهد که با همین آدمهای غیرایده آل می شود سیستم نسبتا خوبی داشت و توسعه یافته به شمار آمد. اگر همانقدر که حاکمیت قانون در ایتالیا رواج دارد در ایران نیز برقرار شود و همان قدر که دمکراسی هست در ایران هم باشد شرایط ما به وضوح بهتر خواهد شد گرچه می دانیم بین حاکمیت قانون و دمکراسی در ایتالیا و انگلیس (به عنوان نمونه) فاصله زیاد است.
پی نوشت: نوشته «شغل های کاذب-شغل های مورد نیاز» به روز شد
پی نوشت 2: به نظرم اگرچه ما با مشکل تخصص و نیاز به قوانین جدید روبرو هستیم ولی این مسئله مشکل اصلی نیست. همین نهادهای موجود با همین سطح تخصص و قوانین موجود اگر کار خودشان را درست انجام دهند وضعیت ما به مراتب بهتر خواهد شد.

2 دیدگاه

  1. م. شقاقی said,

    ژوئیه 6, 2011 در 8:04 ق.ظ.

    دوست عزیز مشکل تداخل وظایف نهادهای مدنی با حوزه سنتی دین است که بنده نیز در این نوشته به آن پرداخته‌ بوده‌ام.
    http://www.khodnevis.org/persian/permalink/9334.html

  2. حسین said,

    ژوئیه 7, 2011 در 1:44 ق.ظ.

    علی
    به فرض این درست باشد. اطلاعاتی به ما نمی دهد. این ادعا که سیستم سیاسی مانع از کارکرد نهادها می شوند ادعای بزرگی است که شواهد زیادی لازم دارد برای مقبول افتادن. خلاصه کردن موانع توسعه در سیاست بسته به تعریفی که از سیاست بدهی یا تاتولوژی است یا نادرست.
    خلاصه این نوشته را نپسندیدم. بخش دوم البته درست است.


بیان دیدگاه