اگه یه کاره ای بودم!!! (تو آموزش و پرورش)

خیلی وقت ها بعضی ایده ها به ذهنمان می رسد برخی خوب و برخی خنده دار است و به اطرافیان مان می گوییم اگه فلان کاره بودم دستور می دادم …. . برخلاف برخی که در محیط وبلاگ نیز سعی در خودسانسوری و ارائه تصویری بهداشتی و پاستوریزه از خود دارند، به نظرم رسید بد نیست از فرصت وبلاگ برای طرح برخی از این ایده ها استفاده کرد. اگر خوب بود تشویق کنید و منتقل کنید تا شاید به مرحله عمل برسد. اگر مسخره بود خوب می خندید و یک تلنگر کوچک می زنید تا من از توهم ناشی از فکر کردن در تنهایی بیرون آیم. قضاوت با شما

– اگه در آموزش و پرورش کاره ای بودم می خواستم که در روزهای اول سال به جای حرف های کلیشه ای در مورد اهمیت علم و علم آموزی، دو سخنرانی مهم برای دانش آموزان (و حتی دانشجویان) برگزار شود. در یکی مدیر مدرسه از وظایف دانش آموزان سخن بگوید و تنبیهات قرارداد شده را گوشزد کند. مثلا تاخیر در مرتبه اول اینگونه می شود تاخیر در مرحله دوم … یا تقلب در مرحله اول ….) تا دانش آموز خوب با وظایفش آشنا شود. سخنران دوم نماینده اولیا و مربیان باشد و از حقوق دانش آموزان سخن گوید. به صراحت بگوید که معلم حق ندارد که به دانش آموز توهین کند یا او را کتک زند و اگر این کار را بکند دانش آموز باید چه کار کند، …. این طوری مفهوم مدرن شهروندی که مبتنی بر حقوق و وظایف است در دانش آموزان شکل می گیرد و مدرسه مکانی نمی شود که اقتدارگرایی و اطاعت پذیری در ذهن بچه ها کاشته شود

-اگر در آموزش و پرورش کاره ای بودم درس مهارت های زندگی را اضافه می کردم. در این درس باید به جای مسائل بی اهمیتی چون انتگرال گرفتن چیزهای مهمی که برای زندگی لازم است آموزش داده شود مثل حقوق بیماران، حقوق شهروندی، اجرای عملی اطفای حریق، روش های مقابله با استرس، آموزش کمک های اولیه، آموزش تغذیه، آموزش پرهیز از خطر و امثالهم.

7 دیدگاه

  1. حشمت الله said,

    فوریه 2, 2012 در 7:30 ب.ظ.

    اتفاقا من هم خیلی وقت هست به این موضوع فکر میکنم، که مثلا تو مدرسه بهمون کلی فرمول و این موارد رو یاد میدن، اما نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن با بقیه رو نه، نحوه‌ی گفتگو کردن رو نه، این موارد بسیار اهمیت بیشتری داره؛
    و اینکه، تو ایران به نظرم باید بیشتر به مساله حقوق افراد توجه بشه،

  2. علی said,

    فوریه 2, 2012 در 11:58 ب.ظ.

    آی گفتی! آدم یادش می رود که زندگی کردن هم یک جور مهارت است.

  3. امیرحسین said,

    فوریه 3, 2012 در 1:16 ب.ظ.

    شما وزیر آموزش پرورش خوبی خواهی شد واقعا. یک چند نفری از اطرافیان می خوان رئیس جمهور بشن. بنده با اجازه شما رو معرفی می کنم به دوستان برای تکمیل کابینه. فکر کن اگر بشه چی میشه!
    ایده ها خیلی خوب بود و بسیار دوست داشتنی

  4. ابراهیم said,

    فوریه 3, 2012 در 5:20 ب.ظ.

    پیشنهادهای خیلی خوبی هست

    در مورد پیشنهاد اولتون باید بگم که در برخی مدارس بصورت نصفه انجام میشه.
    یعنی مدیر یا معلم این کارو انجام میدن اما خبری از حقوقق دانش آموزان نیست

    در مورد پیشنهاد دومتون، یعضی از اون کارایی که فرمودید، بصورت کاریکاتور وار انجام میشه. مثل آمادگی در برابر زلزله که در تلویزیون نشون داده میشه و …

    بازم پیشنهاد بدین. من بعنوان یه فرهنگی ازین پیشنهادها استقبال میکنم و در صورت امکان اونا رو به کار می بندم.

    موفق باشید

  5. فوریه 5, 2012 در 6:24 ب.ظ.

    دومی عالی بود. مشکلیه که به نوعی همه مون درگیرش هستیم. از یه طرف خانواده چیز دندونگیری بهمون یاد نداده از طرف دیگه اموزش و پرورش هم که ….

  6. ds said,

    فوریه 7, 2012 در 12:02 ب.ظ.

    خیلی هم جدی بود! خیلی هم میتونه مفید باشه
    به نظر من یه مشکل اموزش و پرورش بخش زبان های خارجی هست انگلیسی اجباری و از دبستان وخیلی هم سفت و سخت + یه زبان به اختیار دانش آموز… یه سری درس ها رو هم خیلی کم حجم و ساده می کردم مثل معارف یه سری درس ها رو هم باید در اختیار دانش اموز گذاشت مثلا شاید یکی خواست فلسفه یا اقتصاد رو مزه کنه اما رشته تحصیلیش ریاضی بود؟!
    ولی فکر می کنم پیشنهاد دوم شما خیلی واجب تر هست

  7. مهدی ع. said,

    فوریه 9, 2012 در 10:43 ب.ظ.

    من اگر کاره ای بودم…
    1. مقررات درست رانندگی کردن رو تو دبیرستانها آموزش می دادم……(البته هم زمان هم جریمه ها را خیلی سنگین تر از وضع فعلی می کردم..)

    2. ورزشکارهای قوی هیکل (جودو کار … وزنه بردار …) را برای نیروی پلیس استخدام می کردم تا مردم از پلیس حساب ببرند!
    3. فرهنگ حق جو بودن (assertiveness) یعنی نه حق کسی را بخورد نه اجازه بدهد کسی حقش را بخورد را توی مدرسه ها می دادم تدریس بکنند… که البته با فرهنگ سنتی مرید و مراد بازی و ظالم و مظلومی ایرانی متفاوت است.
    4. کتابهای ممنوعه را می دادم چاپ می کردند…

    مهدی ع.


بیان دیدگاه